تاویل-گرایی-در-اسماعیلیه

تأویل‌گرایی افراطی در اسماعیلیه؛ از ژرف‌نگری تا گریز از شریعت

فرقه اسماعیلیه، به‌ویژه در شاخه نزاری، یکی از برجسته‌ترین جریان‌های باطن‌گرا در تاریخ اسلام است. تأکید این مکتب بر تأویل متون دینی و کشف معانی باطنی، آن را از دیگر شاخه‌های شیعه و اهل سنت متمایز کرده است. با این حال، این تأویل‌گرایی در مواردی به افراط کشیده شده و پیامدهایی جدی در حوزه‌های اعتقادی، فقهی و اجتماعی به‌دنبال داشته است.

۱. کنار گذاشتن ظاهر شریعت

در اسماعیلیه، بسیاری از احکام شرعی مانند نماز، روزه، حج و حتی جهاد، نه به‌عنوان اعمالی واجب بلکه به‌عنوان نمادهایی رمزی تلقی می‌شوند. این نگرش موجب شده که ظاهر شریعت در عمل کم‌رنگ شود و جای خود را به تفسیرهای باطنی بدهد که تنها امام یا مرشد معنوی صلاحیت فهم آن را دارد.

۲. انحصار معرفت در امام

تأویل‌گرایی افراطی در اسماعیلیه، معرفت دینی را به حوزه‌ای اختصاصی تبدیل کرده که فقط امام حاضر یا حلقه‌ای خاص از پیروان به آن دسترسی دارند. این انحصار، راه را برای اطاعت مطلق و غیرقابل نقد از امام باز می‌کند و عقلانیت و اجتهاد را به حاشیه می‌برد.

۳. تضعیف عقل و گفت‌وگوی دینی

وقتی هر پرسش دینی با تأویل پاسخ داده شود، دیگر نیازی به بررسی تاریخی، عقلانی یا اجماعی باقی نمی‌ماند. دین به مجموعه‌ای از رازهای رمزی تبدیل می‌شود که نقد و گفت‌وگو در آن جایگاهی ندارد. این رویکرد، با سنت عقل‌گرای اسلامی که بر فهم عمومی و مشارکت فکری تأکید دارد، در تضاد است.

۴. پیامدهای اجتماعی

تأویل‌گرایی افراطی می‌تواند به نوعی جدایی از جامعه مسلمانان منجر شود. وقتی ظاهر دین کنار گذاشته شود، پیروان اسماعیلیه در عمل از سایر مسلمانان فاصله می‌گیرند و نوعی هویت خاص و منزوی شکل می‌گیرد که با روح وحدت اسلامی ناسازگار است.

در نهایت، تأویل‌گرایی اگر در چارچوب عقل، شریعت و مشارکت عمومی باشد، می‌تواند به تعمیق معنویت کمک کند. اما هنگامی که به افراط کشیده شود، نه‌تنها شریعت را تضعیف می‌کند، بلکه راه را برای سوءاستفاده از دین و تمرکز قدرت در دست افراد خاص هموار می‌سازد.

 

› سید رضا موسوی

لینک کوتاه این صفحه:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *