پاسخ اجمالی:
تولد یوگا به عنوان ورزش در کشور ما نیز، رنگ و بویی کاملاً سیاسی دارد. اولین باشگاه یوگا در ایران در سال ۱۳۴۵ توسط سیاست مدار فراماسون پهلوی به نام «مجید موقر» تأسیس شده است. حضور گسترده مقامات کشوری و لشگری به عنوان اولین کارآموزان این باشگاه، بسیار قابل تأمل است.
پاسخ تفصیلی:
در ادامه باید گفت، موقر در شماره شهریور ۱۳۴۶ مجله مهر مینویسد:
«اینک آموزشگاه یوگا بازشده و تاکنون چندین نفر از وزیران، سپهبدان، سرلشگران و پزشکان و استادان دانشگاه و سایر دانشمندان و محققان و بزرگان علم و ادب نامنویسی کردهاند. مثلاً از جمله پیروان مکتب یوگا جناب آقای هویدا، نخستوزیر، جناب مهندس شریف امامی، نخستوزیر سابق و رئیس مجلس سنای فعلی، سرلشگر گرزن و مهندس زنگنه، وزیران سابق راه و… هستند».
موقر برای آموزشگاه خود یکی از یوگیان معروف هندی، به نام «سوآمی بوآجی» را به مدت ۵ سال به ایران میآورد. پایگاه خبری «هافینگتون پست»، محمدرضا شاه را به عنوان مدعو اصلی بوآجی معرفی میکند. در سالهای بعد نیز فردی به نام«ریچارد فریمَن»، مربی آمریکایی یوگای خانواده سلطنتی ایران میشود.
متاسفانه پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، پس از یک دوره توقف فعالیت رسمی یوگا در کشور، در سال ۱۳۷۴ و با غفلت مسئولین وقت سازمان ملی جوانان، یوگا به عنوان یکی از انجمنهای فدراسیون ورزشهای همگانی مجوز فعالیت گرفت.
اما چه منافعی در یوگا و ترویج باورهای هندویی برای مراکز سلطهطلب هست، که اینچنین حمایتهای بیدریغی از آن نموده و مینمایند؟ پاسخ خلاصه به این سوال را با مرور کوتاه برخی درون مایههای یوگا همچون «اهیمسا« و باور به »تناسخ» میتوان جستجو کرد.
تناسخ ثروت و قدرت را پاداش معنوی کسانی میداند که در زندگی گذشته نیک زیستهاند و فقر و رنج را مجازات عادلانه کسانی میداند که در زندگی قبلی به راه راست نرفتهاند. این باور در کنار آموزهای چون اهیمسا، به معنای ترک خشونت در مقابل ستم دیگران، روحیه ظلمپذیری را در میان عموم جامعه منتشر میکند.