بخش نخست
برخی از روایات ناظر بر ظهور حضرت ولی عصر (عج) خبر دادهاند که پس از آنکه فساد بر زمین چیره شد، ظهور رخ خواهد داد. از اینرو پارهای از شیعیان گمان بردهاند گسترش فساد، شرط ظهور است.
برخی از مسلکها به این نظریه باوری جدی دارند و فلسفهای نیز برایش وضع کردهاند. برای مثال حاج محمدکریمخان کرمانی در کتاب ارشاد العوام مینویسد، مشیت الهی آن است که فساد افزایش یابد تا ظهور محقق گردد بنابراین دخالت در سیاست و مبارزه با حاکمان جور خلاف مشیت مذکور است. وی میافزاید حتی حضرت امیر علی (ع) نیز به همین سبب حکومت را پس از چند سال وانهاد و در آن چهار پنج سال حکمرانی، خواستند الگویی از امامت ارایه دهند.
بنابراین اگر درباره رهبر انجمن حجتیه چنین ظنی رود گزافه نیست چون او با آرا و اندیشههای حاج محمدخان کرمانی مشترکات چندی دارد. افزون بر آن چنانکه در شجرهنامه خودنوشت خویش آورده خاندان مادریاش در دستگاه شیخیه کرمان بودهاند و مادرش قنداقش را به دست رئیس این فرقه داده تا در گوشش اذان و اقامه بخواند.
نکته کلیدی آن است که تصلب بر روایات و احادیث مربوط به این موضوع میتواند منشاء برداشتهای کج و نادرست شود. اگرچه آقای حلبی در کتاب نقد ایقان برداشت کژ و کوژ بهاء الله از روایات را مردود میشمارد و مانند اصولیها به تحلیل روایات میپردازد و میگوید به فرموده معصوم (ع) «حدیثنا صعب مستصعب» و استنباط از روایات کار هر کس نیست و روایت بدون درایت رهزن است. با این حال رهبر انجمن طی دهه ۵۰ رویکردی خلاف مفاد نقد ایقان را ترویج میکند.
از قضا دست کم دو رویکرد انجمن از روایت بدون درایت بیرون کشیده شدهاند. یکی جدایی دین از سیاست و دیگری نظریه وقوع ظهور پس از فراگیری فساد. این دو رویکرد در تعیین سرشت رفتارها و سرنوشت عقیدتی انجمن نقش کلیدی داشتهاند. آنچه انجمن بر سر خویش آورد نشان میدهد که باید در فهم روایات، مقتضیات زمان و مکان و شان صدور روایات و دلالتهای آنها را در نظر داشت وگرنه به نتایجی ناهمخوان با کتاب و عقل میانجامد.
بخش دوم
انجمن حجتیه میگوید به گسترش فساد اعتقاد نداشته است (سید حسن افتخارزاده، گفتارهایی پیرامون امام زمان ع، حسین تاجری، انتظار،بذر انقلاب) بنابراین انجمنیها معتقدند آنچه امام (ره) بیان کرده تهمت است. راستیآزمایی این ادعا به طرح مباحثی زمینهای نیاز دارد.
۱- زمان طرح شبهه
نخستین بار چندی پس از سخنان امام (ره) (۱۳۶۲) درباره تفکری که راجع به گسترش فساد و ظهور وجود دارد، انجمن خود را مخاطب سخن امام (ره) شمرد. رهبر انجمن چونان ستمدیدگان مظلوم خطاب به اطرافیانش میگفت روز قیامت جلوی او [امام (ره)] را خواهم گرفت که چرا تهمت زدهای. بعد خطاب به برخی از اطرافیان میپرسید فلانی آیا تو فساد میکردی؟ آیا کسی را به فساد دعوت میکردی تا زمینه ظهور فراهم آید؟ و مخاطب نیز میگفت نه چنین نیست.
۲- هدف شبهه
هدف این بود که امام (ره) را متهم کنند به افتراء بستن تا اثبات کنند ایشان از عدالت ساقط است. بدین سان زمینه را برای مظلومنمایی انجمن فراهم کنند.
۳- تله برد – باخت
با طرح این شبهه پنداشتند طرفداران امام (ره) بازنده و انجمنیها برندهاند. چون پرداختن به این شبهه، اولا حواس را از سیئات و گناهان بزرگ و متعدد انجمن حجتیه پرت میکند و انحرافات مبنایی انجمن را به حاشیه میراند. در ثانی اگر در پاسخ بگوییم مقصود سخن امام (ره) انجمن نبوده است انجمن را مبرا از این اتهام و طبعا اهل صلاح و مظلوم شمردهایم و چنانچه سکوت کنیم، خلاف گویی امام (ره) را پذیرفتهایم و سرانجام اگر بگوییم مراد امام (ره) انجمن بوده است فریاد وا اسلاما سر میدهند که انجمنیها متدین و متقیاند چرا تهمت میزنید و آنگاه با نفرین و ناله ما را به عقبی و آخرت حوالت میدهند.
۴- تعویض جایگاه
کارکرد اصلی این شبهه آن است که متهم را جای شاکی مینشانند.
۵- مغالطه
این شبهه، مغالطی است و چند نکته انحرافی را القا میکند. یکی اینکه انگار گفته شده افراد انجمنی فاسد و مفسد بوده و مرتکب گناهان فردی میشدهاند. این نه مفهوم سخن امام (ره) است و نه چنین برداشتی از سخن ایشان معقول مینماید. چون میدانیم که اکثر انجمنیها آدمیانی متدین بودند.
اما واقع امر چیست؟ واقع امر این است که باید از سویههای تفکر یک ساختار به نام انجمن سخن گفت نه اخلاق و منش فردی انجمنیها. چون یکی از گناهان بزرگ که متوجه انجمن حجتیه است کمک به استحکام و گسترش ظلم و جور حاکم وقت میباشد که بالاترین مصداق فساد است لذا لازم نیست گسترش ظلم و جور و یا فساد مستلزم فاسد بودن انجمنیها باشد.
دوم اینکه میگویند سند بیاورید که انجمن جایی گفته باشد باید فساد گسترش یابد. این طلب کاری از آن جهت شگفتی زاست که گویا گسترانیدن فساد با اعلام زبانی و یا مکتوب آن ملازمه دارد. درحالیکه میدانیم در طول تاریخ آنان که دانسته و یا ندانسته ظلم و جور مرتکب شده و می شوند بیاستثنا خود را مصلح مینامند. چنانکه فرمود: «و اذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض قالوا انّا نحن مصلحون.»
سوم اینکه انجمن با طراحی این مغالطه میخواهد حواس را از تایید، همکاری و همراهی با دستگاه جور پهلوی که بزرگترین مصداق مشارکت در گسترش فساد است؛ پرت کند.
بنابراین میبایست توجه کنیم که در خصوص نظریه گسترش فساد باید مفهوم غیر فردی و ابعاد سیاسی آن مد نظر قرار گیرد. از اینرو در ادامه به این وجه خواهیم پرداخت.
بخش سوم
بر اساس مختصات فکری و سیاستهای انجمن که به شرح زیر خواهد آمد میتوان انجمن را در گسترش فساد دورهی پهلوی سهیم و دخیل شناخت.
۱- سکولاریسم
انجمن و رهبرش سکولاریسم یا جدایی دین از سیاست را سیاست خویش اعلام کردند. اگر چه ماخذ این رویکرد را برخی از روایات نامیدند ولی مسلم است که دستورهای قرآنی و برخی دیگر از روایات را که مشعر بر لزوم دخالت اسلام در سیاست و اداره جامعه بر پایه ی احکام شرع و عقل اند؛ کنار نهاده اند.
این رویکرد را باید سیاست اعلامی انجمن شمرد وگرنه سیاست اعمالی انجمن، دخالت در سیاست بود، دخالتی که به در خدمت راهبردهای پهلوی قرار گرفت.
به هر حال چون سکولاریسم رویکرودی خلاف آموزههای قرآن است، خود، گناه و نوعی فساد عقیدتی شمرده میشود و اشاعهی آن نیز این چنین است و میدانیم که انجمن برای اشاعهی سکولاریسم تلاش گستردهای بکار بسته است.
۲- ترک نهی از منکر
انجمن حجتیه و شخص آقای حلبی نهی از منکری برجسته و بیّن همچون حکومت پهلوی را ترک کردند. ترک این واجب الهی مفهومی جز انفعال و سکوت یا تایید ضمنی گسترش فساد نداشت. این اتهام از آن جهت به انجمن وارد است که رژیم شاه برساختهی کفار غربی و شخص شاه منصوب آنان (متفقین) و وابسته به نظام سلطه بود و شخصا نیز فساد اخلاقی و سیاسی داشت و در عین حال مفسد هم محسوب میشد.
به ویژه آنکه میدانیم شاه برنامههای وسیع و نظاممندی به اجرا نهاد تا فساد ساختاری را در ایران بگستراند، مردمی بیقید به اسلام بپروراند، با استعانت از فنون مدرن و نرم، سازهی هویت دینی ملت را فرو شکند و اسلام را مانند مسیحیت از اجتماع براند و به انزوا و زوال بکشاند. (اظهارات محمد رضا پهلوی)
شاه همچنین با برگزیدن ایدئولوژی ناسیونالیسم به مثابه ایدئولوژی حکومت خود، به مقابلهی ساختمند با اسلام پرداخت که آخرین تلاش وی نسخ تاریخ اسلامی و رسمیت بخشیدن به تاریخ شاهنشاهی بود.
و مهمترین سیاست ویرانگر شاه که او را به بزرگترین ناقض آیهی نفی سبیل تبدیل نمود آن بود که به دست او منکر بزرگ تسلط کفار (امریکا و اسراییل) بر ایران شکل گرفت.
۳- منع نهی از منکر
انجمن و رهبرش علاوه بر ترک نهی از منکر به چند شیوه، دیگران را از نهی از منکر نیز باز میداشتند. نخست اینکه با استناد به برخی روایات تشکیل حکومت دینی عصر غیبت را حرام و موجب ضلالت میشمردند و با آن مخالفت میورزیدند و دوم هرگاه کسانی از انجمنیها به نهی از منکر سیاسی (مخالفت با پهلوی) میپرداختند، آنها را از انجمن اخراج و یا به دستگاه امنیتی رژیم شاه معرفی مینمودند. سوم اینکه رهبر انجمن به مخالفت آشکار و نهان با بزرگترین و مشروعترین جریان ناهی منکر یعنی نهضت اسلامی ملت نیز میپرداخت.
۴- کمک به گسترش بهاییت
انجمن پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مقابله با بهاییت را بر عهده گرفت و پذیرفت که این مقابله در چارچوب قوانین و سیاستهای پهلوی باشد. این در حالی بود که برنامه راهبردی رژیم پهلوی و آمریکا را رشد و گسترش بهاییت تشکیل می داد و از قضا از کودتای ۲۸ مرداد تا بهمن سال ۱۳۵۷ بهاییت دست کم سه برابر رشد و گسترش یافت (حسین فردوست، ظهور و سقوط پهلوی) و بدین ترتیب با کمک انجمن یکی از بزرگترین منکرها یعنی رشد بهاییت در ایران رقم خورد.
علاوه بر آن ورود انجمن به برنامهی حکومتی مقابله با بهاییت در اذهان روحانیت و مرجعیت، جمعیت خاطر کاذبی ایجاد کرد که گویا مبارزهای حقیقی علیه بهاییت در حال انجام است و بدین ترتیب رشد منکری همچون بهاییت از چشم بیشتر علما و عموم مراجع عظام پنهان داشته شد و به همین علت مراجع و عالمان دین از پرداختن به نهی از این منکر عظیم باز ماندند.
۵- ارتکاب منکر سیاسی
اساسنامهی انجمن این تشکل را اصلاح گرا مینامد و هدف غاییاش را تغییرات اجتماعی فراگیر یا «اصلاح جهات مادی و معنوی جامعه» تعیین میکند و مقرر میدارد اجرای این رسالت اصلاحی در ذیل قوانین و مقررات موضوعهی نظم حاکم صورت گیرد.
این رویکرد مفهومی جز کنش سیاسی در ذیل اصلاحات شاه (انقلاب سفید) نمیتوانست داشته باشد. این در حالیست که انقلاب سفید و اصلاحات شاه از طرح های مفسدهانگیز کممانند تاریخ معاصر ایران به شمار میرفت.
نتیجه:
۱- این موارد پنجگانه با رضای انجمن در دستور کار قرار گرفته و انجمن پیامد آنها را مورد سنجش قرار داده بوده است.
۲- هر یک از پنجگانهها موجب گسترش فساد در جامعه میشده و یا سبب افزایش فساد میشده است.
- دکتر محمد رضایی