بابانوئل-و-الهیات-مسیحی

بابانوئل و الهیات مسیحی؛ پژوهشی در ریشه‌ها، دگردیسی‌ها و کارکردهای فرهنگی ـ تجاری

جشن کریسمس در جهان معاصر، عرصهٔ تلاقی دو قلمرو متفاوت است: از یک‌سو، سنت الهیاتی و آیینی مسیحیت که بر راز تجسد و میلاد عیسی مسیح استوار است؛ و از سوی دیگر، لایه‌های فرهنگی و تجاری مدرنی که در طی قرون اخیر بر این جشن افزوده شده‌اند. یکی از برجسته‌ترین نمودهای این لایهٔ دوم، شخصیت بابانوئل (Santa Claus) است؛ چهره‌ای که امروزه در فرهنگ غرب به‌عنوان نماد هدیه‌بخشی، شادی زمستانی و مصرف‌گرایی شناخته می‌شود. پرسش اصلی این پژوهش آن است که این شخصیت از چه ریشه‌هایی برخاسته، چه مسیر تاریخی و فرهنگی را طی کرده، چه کسانی در شکل‌گیری شمایل کنونی او نقش داشته‌اند، و نسبت او با الهیات مسیحی و مفاهیمی چون «عمانوئیل» چیست.

این پژوهش با بررسی لایه‌های الهیاتی کریسمس، ریشه‌های تاریخی و ادبی بابانوئل، نقش هنر و تبلیغات در تثبیت شمایل او، و نسبت او با سَنْت نیکلاس، تصویری جامع از این پدیده ارائه می‌دهد. هدف، تفکیک دقیق میان هستهٔ دینی کریسمس و پوستهٔ فرهنگی آن و تحلیل جایگاه بابانوئل در این میان است.

 

درآمد نظری: کریسمس در سنت مسیحی و غیبت شخصیت‌های هدیه‌بخش

در سنت مسیحی، کریسمس پیش از هر چیز جشن «تجسد» است؛ لحظه‌ای که خداوند در شخص عیسی مسیح، طبیعت انسانی را پذیرفت. این رویداد، نقطهٔ محوری تاریخ نجات و اساس ایمان مسیحی تلقی می‌شود. سال مذهبی مسیحی نیز با دوره‌ای به نام «فصل ورود» یا «فصل انتظار» آغاز می‌شود؛ دوره‌ای که هدف آن آمادگی روحانی برای درک راز تجسد است. این دوره در کلیساهای مختلف، ساختارهای متفاوتی دارد: در کلیساهای شرق با عنوان «زمان اعلام» شناخته می‌شود و بر رویدادهای پیش از میلاد تمرکز دارد؛ در سنت بیزانتینی شش هفته روزه و ریاضت را شامل می‌شود؛ و در کلیسای لاتین چهار یکشنبهٔ پیش از میلاد را دربرمی‌گیرد.

در هیچ‌یک از این سنت‌ها، شخصیت هدیه‌بخشی حضور ندارد. نه در فصل انتظار، نه در جشن میلاد، و نه در جشن «ظهور» که بر آشکار شدن هویت الهی مسیح تأکید دارد، هیچ نقشی برای چهره‌ای شبیه بابانوئل تعریف نشده است. این غیبت، نشان‌دهندهٔ آن است که شخصیت‌های هدیه‌بخش در سنت مسیحی، بخشی از ساختار الهیاتی کریسمس نیستند و باید ریشه‌های آن‌ها را در حوزه‌هایی بیرون از الهیات جستجو کرد.

 

۱. ریشه‌های تاریخی: نیکلاس قدیس و آغاز روایت بخشندگی

نخستین نقطهٔ قابل‌توجه در ریشه‌یابی بابانوئل، شخصیت تاریخی نیکلاس قدیس است؛ اسقفی مسیحی که در حدود سال ۲۸۰ میلادی در پاتارا (ترکیهٔ امروزی) متولد شد. او به دلیل بخشندگی، کمک به فقرا و حمایت از کودکان شهرت یافت. روایت‌های مربوط به او، تصویری از یک روحانی نیکوکار ارائه می‌دهند که ثروت خود را صرف نیازمندان می‌کرد و در سنت مسیحی به‌عنوان حامی کودکان شناخته می‌شد.

نام او در میان مهاجران هلندی مقیم نیویورک به صورت «سینترکلاس» (Sinter Klaas) رواج داشت و همین نام، بعدها در زبان انگلیسی به «سانتا کلاوس» تبدیل شد. برخی عناصر رفتاری و ظاهری بابانوئل، مانند لباس قرمز (برگرفته از لباس اسقفان) و نقش اخلاقی او در پرسش از رفتار کودکان، یادآور این ریشهٔ مذهبی است. با این حال، این پیوند تنها در سطح تاریخی و زبانی باقی می‌ماند و شمایل امروزی بابانوئل، فاصله‌ای چشمگیر از شخصیت مذهبی نیکلاس دارد.

 

۲. دگردیسی ادبی: کلمنت کلارک مور و بنیان‌گذاری روایت مدرن

تحول اساسی در شکل‌گیری بابانوئل مدرن، در سال ۱۸۲۲ رخ داد؛ زمانی که کلمنت کلارک مور، کشیش اسقفی، شعری با عنوان «دیداری با سنت نیکلاس» سرود. این شعر، که با مطلع «شب پیش از کریسمس بود» شناخته می‌شود، ویژگی‌هایی را به شخصیت سنت نیکلاس افزود که پیش از آن سابقه نداشت: پرواز با سورتمه، گوزن‌های شمالی، ورود از دودکش و نقش او در آوردن اسباب‌بازی برای کودکان. این اثر، بنیان داستانی بابانوئل مدرن را بنا نهاد و او را از یک اسقف تاریخی به یک شخصیت افسانه‌ای تبدیل کرد.

 

۳. دگردیسی تصویری: توماس نَست و تثبیت شمایل بصری

در نیمهٔ دوم قرن نوزدهم، توماس نَست، کاریکاتوریست سیاسی، نقش تعیین‌کننده‌ای در تثبیت تصویر بابانوئل ایفا کرد. او در دههٔ ۱۸۶۰ و سپس در سال ۱۸۸۱، بابانوئل را به شکل پیرمردی چاق، شاد، با ریش سفید و کیسه‌ای پر از اسباب‌بازی ترسیم کرد. نَست همچنین محل زندگی او را در قطب شمال تعیین کرد. این تصویرسازی‌ها، شمایل بصری بابانوئل را تثبیت کرد و او را به یک شخصیت فرهنگی قابل‌شناسایی تبدیل ساخت.

 

۴. دگردیسی تجاری: کوکاکولا و جهانی‌سازی بابانوئل

در قرن بیستم، شرکت کوکاکولا نقش بی‌بدیلی در جهانی‌سازی و تثبیت تصویر بابانوئل ایفا کرد. در دههٔ ۱۹۱۰، این شرکت برای افزایش فروش نوشابه در ماه‌های سرد زمستان، از شخصیت بابانوئل در تبلیغات خود بهره گرفت. نقطهٔ اوج این روند، همکاری با هنرمند تبلیغاتی هدون ساندبلوم در سال ۱۹۳۱ بود. ساندبلوم بابانوئل را به شکل مردی درشت‌هیکل، خوش‌رو، با موهای سفید برفی و لباس قرمز و سفید (هماهنگ با رنگ‌های برند کوکاکولا) بازطراحی کرد. این تصویر، همان شمایلی است که امروزه در سراسر جهان به‌عنوان بابانوئل شناخته می‌شود.

 

۵. نقش رسانه‌ها و فرهنگ عامه در تثبیت شمایل بابانوئل

علاوه بر ادبیات و تبلیغات، رسانه‌های دیگر نیز در تثبیت جایگاه بابانوئل نقش داشته‌اند. در سال ۱۸۹۰، جیمز ادگار با پوشیدن لباس بابانوئل در فروشگاه خود، سنت عکس گرفتن کودکان با این شخصیت را بنیان نهاد. در سال ۱۹۶۵، انیمیشن «کریسمس چارلی براون» به کارگردانی چارلز شولز و لی مندلسون، با حمایت مالی کوکاکولا، به گسترش سنت‌های سکولار کریسمس کمک کرد. همچنین در سال ۱۹۳۹، رابرت ال. می شخصیت «رودولف، گوزن بینی‌قرمز» را برای فروشگاه مونتگومری وارد خلق کرد که به بخشی جدایی‌ناپذیر از همراهان بابانوئل تبدیل شد.

 

۶. بابانوئل در فرهنگ معاصر: نماد سکولار و تجاری

در فرهنگ غربی معاصر، بابانوئل یک شمایل فرهنگی تجاری است. حضور او در مجموعه‌هایی با عنوان «پول‌سازان[۱]» و نقش او در تاریخ تبلیغات، نشان‌دهندهٔ پیوند عمیق او با اقتصاد مصرف‌گرایی است. این شخصیت، برخلاف مفاهیم الهیاتی کریسمس، نه بر تجسد، بلکه بر هدیه‌بخشی، سرگرمی و مصرف تأکید دارد. به همین دلیل، جایگاه او در فرهنگ مدرن، کاملاً سکولار است و ارتباطی با ساختارهای دینی ندارد.

 

۷. نسبت بابانوئل با «عمانوئیل»

در سنت مسیحی، «عمانوئیل» عنوانی است که به عیسی مسیح اطلاق می‌شود و به معنای «خدا با ما» است. این عنوان، بخشی از الهیات تجسد و بیانگر حضور خداوند در میان انسان‌هاست. هیچ پیوند مفهومی، تاریخی یا الهیاتی میان این عنوان و شخصیت بابانوئل وجود ندارد. بابانوئل نه در متون مقدس، نه در سنت‌های آیینی و نه در الهیات مسیحی، هیچ نسبتی با این عنوان ندارد و از حوزه‌ای کاملاً متفاوت برخاسته است.

 

جمع‌بندی و پیشنهاد پایانی

بابانوئل در شکل امروزی خود، محصول فرایندی چندلایه است: ریشه‌ای تاریخی در شخصیت نیکلاس قدیس دارد، اما دگردیسی ادبی، تصویری و تجاری او را از آن ریشهٔ مذهبی جدا کرده و به یک شمایل فرهنگی سکولار تبدیل کرده است. ادبیات قرن نوزدهم، هنر کاریکاتوری، تبلیغات تجاری قرن بیستم و رسانه‌های جمعی، هر یک در ساختن این چهره نقش داشته‌اند. در مقابل، الهیات مسیحی کریسمس بر راز تجسد و ظهور مسیح متمرکز است و هیچ جایگاهی برای شخصیت‌های هدیه‌بخش قائل نیست. از این رو، بابانوئل نمادی فرهنگی تجاری است که در بستر فرهنگ مصرف‌گرایی مدرن شکل گرفته و تثبیت شده است.

بنابراین نقطه عطف در نقد رواج این نماد غربی در جامعه ایرانی بر تغییر سبک زندگی ایرانی اسلامی به سبک زندگی مصرف‌گرایانه و تجملاتی غرب است و نباید آن را به عنوان زنگ خطر و هشداری برای تغییر دین از اسلام به مسیحیت تلقی کرد. در این راستا لازم است تا نمادها و جشن‌های بومیِ ملی مذهبی باید با درایت، هوشمندی و نگاه چندوجهی دارای جذابیت شود تا اقبال بیشتری به آن‌ها شود و در پی آن حنای بابانوئل در پیش چشم ایرانیان رنگ ببازد.

 

[۱] mony makers

نویسنده: سید ابوالقاسم ظریف

لینک کوتاه این صفحه:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *