در سالهای اخیر، جریانهایی با پیشینهٔ فکری نزدیک به قرائتهای «انجمن حجتیه»، دوباره با تکیه بر قرائت سطحی ویکیپدیا و بریدن گزارههایی از دل تاریخ، به تخریب میرزا کوچکخان پرداختهاند. خطای اصلی این روایتها، فقدان سند معتبر و بیتوجهی به روش تحقیق تاریخی است؛ چنانکه اغلب، با یک «استناد ویکیپدیایی» درباره شیوهٔ مرگ میرزا، نظریهپردازی کلان درباره او ارائه میشود؛ حال آنکه تاریخپژوهی چیزی فراتر از گردآوری جملههایی بدون منبع است.
نقد این نوع گفتار ضروری است؛ زیرا بازتولید همان منطق «نفی هر اقدام اجتماعی»، «حرام دانستن مقابله با سلطه»، و «ترس از هزینهدادن در راه اصلاح» است؛ همان منطقی که در گفتوگوی مشهور میرزا با دکتر حشمت نیز بازتاب یافته و بهشکل حیرتانگیزی به ادبیات انجمنی شبیه است.
تحلیل و بررسی
۱. شیوهٔ مرگ میرزا؛ از روایتهای غربی تا سوءاستفادهٔ امروز
در برابر برداشتهای سطحی، منابع تاریخی معتبر درباره مرگ میرزا چند دستهاند:
الف) روایت غالب غربیها (سرمازدگی و مرگ در مسیر خلخال)
از جمله در آثار C. E. Bosworth در «دانشنامه اسلام» (۱)، Encyclopaedia Iranica (2)، گزارشهای وزارت خارجه بریتانیا در سال ۱۹۲۱ (۳)، و نیز کتاب Russia and Iran in the Early 20th Century (4).
در همهٔ اینها بهوضوح آمده است که:
– میرزا پس از شکست نهضت، همراه یاران معدود خود از جمله گلمحمد، در ارتفاعات تالش گرفتار طوفان و سرمای شدید شد؛
– سرمازدگی شدید موجب مرگ او شد؛
– سر او توسط نیروهای محلی جدا و به رشت منتقل شد.
ب) روایت بدیل در بخشی از منابع روسی و قفقازی
چند گزارش روسی ـ که گرایش سیاسی نویسندگانش روشن است ـ مرگ او را ناشی از «غفلت نظامی» یا «بیکفایتی همراهان» معرفی کردهاند (۵). این گزارشها در اقلیتاند و بخش عمدهٔ تاریخپژوهان آنها را جانبدارانه ارزیابی کردهاند.
ج) سوءاستفادهٔ امروز: روایت «بزدلی» یا «فرار»
شبههافکنان شبه انجمنی و جریانهای لیبرالگرا، بر اساس همین چند گزارش ضعیف، میکوشند میرزا را «فراری»، «تسلیمطلب» یا «بیبرنامه» معرفی کنند. این روایت هیچ پشتوانهٔ علمی ندارد؛ زیرا:
– متون معتبر غربی روایت مرگ او را ناشی از سرما معرفی کردهاند نه بیغیرتی یا فرار؛
– رفتار چند دهسالهٔ او با استعمار و استبداد، با هیچگونه «انفعال» سازگار نیست؛
– اسناد ضدانگلیسی و ضدروس او، قاطع و روشن است.
۲. آیا «شهید» خواندن میرزا، اسطورهسازی است؟
شهادت به معنای کشته شدن در راه خداوند است و کسی که در راه خدا کشته میشود، شهید نامیده میشود. در فقه، شهید به مسلمانی اختصاص دارد که در میدان جنگ توسط کافران یا به سبب جنگ با آنها کشته میشود.
در تفسیر نمونه آمده است که شهادت یک معنای خاص و یک معنای عام دارد. معنای خاص آن همان معنای فقهی است و معنای عام آن این است که انسان در مسیر انجام وظیفه الهی کشته شود یا بمیرد. ازاینرو در روایات اسلامی، مصادیقی برای عنوان شهید ذکر شده است نظیر طالب علمی که در حال طلب علم از دنیا برود، کسی که در بسترش بمیرد در حالی که به خدا، پیامبر و اهلبیتش معرفت داشته باشد، کسی که برای دفاع از مالش در برابر مهاجمان کشته شود[۶]
فقها با استناد به آیات قرآن کریم، از جمله آیه «وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللّهِ أَمواتاً بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون» (آلعمران: ۱۶۹)، شهادت را مرتبهای برتر از مرگ طبیعی دانستهاند. همچنین در بیانات امام خمینی، شهادت عالیترین تجلی حیات انسانی دانسته شده و شهید «زنده جاوید» معرفی میشود.
هیچکس مدعی عصمت میرزا نیست. او روحانی مبارزی بود که اشتباهاتی هم داشت، اما شهادت یک مفهوم فقهی ـ ارزشی است و تنها «مرگ مستقیم در میدان جنگ» را شامل نمیشود، بلکه هر مرگی که نتیجهٔ ایستادگی در مسیر مبارزه با سلطه و دفاع از عزت مردم باشد، مصداق شهادت است. بنابراین، اطلاق عنوان شهید به میرزا اسطورهسازی نیست؛ یک داوری ارزشی بر پایهٔ مسیر مبارزهٔ اوست.
۳. نسبت میرزا با بلشویکها؛ همکاری تاکتیکی نه وابستگی
شبههٔ دیگر آن است که میرزا «کمونیست» یا «وابسته به شوروی» بوده است.
این ادعا با اسناد معتبر تاریخی سازگار نیست:
– نامههای او در ردّ هر دو قدرت روس و انگلیس ثبت شده است (۷).
– اتحاد کوتاه او با جناحی از بلشویکها کاملاً تاکتیکی و ناشی از ضرورت جنگی بود (۸).
– جدایی او از بلشویکها پس از تجاوز آنان به حریم مردم گیلان، و اعتراض رسمی او به سفارت شوروی، سند روشن استقلال اوست (۹).
به تعبیر دقیق تاریخپژوهان:
میرزا توسط بلشویکها «استفاده شد»، اما «وابسته» نشد.
۴. گفتوگوی میرزا و دکتر حشمت؛ رگههایی از منطق انجمن حجتیه
یکی از اسناد جذاب و مهم، گفتوگوی میرزا با دکتر حشمت است؛ جایی که دکتر حشمت با نگرانی از تلفات و عواقب، میرزا را به عدم مقابله دعوت میکند:
– «این راه پرخطر است.»
-«خونریزی درست نیست.»
-«مردم را گرفتار نکن.»
این سخنان دقیقاً شبیه ادبیات شبه انجمنی است که: «هر قیامی قبل از ظهور محکوم است» و «مقابله با ظلم هزینه دارد و موجب هرجومرج میشود.»
پاسخ میرزا اما الهامبخش است:
– او خطر را میپذیرد، مسئولیت تاریخی را انکار نمیکند، و سنگینی بار مبارزه با استعمار را بر دوش میگیرد.
– به همین دلیل، تاریخ از میرزا به عنوان قهرمان مقاومت یاد میکند و از دکتر حشمت ـ با اینکه مردی شریف و فداکار بود ـ بهعنوان «آدمی با روحیهٔ انفعالیتر».
۵. استعمارستیزی میرزا و دشمنی جریانهای لیبرال و وابسته
چرا شخصیتهایی مانند میرزا هدف حملهاند؟
زیرا او سه ویژگی دارد که برای جریانهای غربگرا و ضدّ مقاومت خطرناک است:
– روحانیت مبارز؛ او نمونهٔ روحانی ضدسلطه است، نه روحانی منزوی و بیخاصیت.
– استقلال مطلق از شرق و غرب؛ هیچیک از دو امپراتوری روس و انگلیس نتوانستند او را جذب یا کنترل کنند.
– الگوی مقاومت مردمی؛ نهضت جنگل نخستین حرکت مسلحانهٔ منسجم عصر معاصر علیه استعمار بود.
به همین دلیل از دورهٔ پهلوی، تلاش مستمر برای تخریب میرزا وجود داشته است. رضاخان برای تثبیت قدرت خود، باید «الگوی مقاومت» را بیاعتبار میکرد. همین سنت بعدها با همان منطق روشنفکری غربگرا ادامه یافت.
۶. دیدگاه رهبر انقلاب درباره میرزا
رهبر انقلاب دربارهٔ میرزا میفرمایند: «او مردی بود که به دو قدرت بزرگ جهانی در آن روزگار نه گفت؛ نه با روسها ساخت و نه با انگلیسیها.» (۱۰)
و در جای دیگر: «یاد میرزا کوچکخان در دوران مبارزهٔ ما الهامبخش بود.» (۱۱)
این سخنان نشان میدهد که ارزیابی علما از میرزا، نه تقدیس اسطورهای، بلکه تحلیل دقیق یک الگوی تاریخی مقاومت است.
۷. چرا پاسخ به همهٔ شبهات ضروری نیست؟
فضای شبکههای اجتماعی پر از شبهههایی است که:
– نه سند دارند،
– نه اصالت علمی،
– و نه ارزش پاسخگویی تکتک.
بلکه روش صحیح این است که:
– فقط شبهاتی که تکیه بر متن و تاریخ دارند و میتوانند ذهن جوانان را مشوش کنند، پاسخ داده شوند.
– وگرنه بخشی از این شبههافکنیها، ادامهٔ همان منطق «تخریب الگوی مقاومت» است.
جمعبندی نهایی
میرزا نه معصوم بود و نه بیخطا؛ اما قهرمان مقاومت ضداستعماری است. مرگ او طبق منابع معتبر غربی، سرمازدگی بود، نه فرار یا ضعف. نسبت او با بلشویکها اتحاد تاکتیکی بود، نه وابستگی.
گفتوگوی او با دکتر حشمت، تقابل تاریخی دو منطق را نشان میدهد؛ منطق مقاومت و منطق انفعال که بعدها به شکل انجمن حجتیه بازتولید شد. تخریب میرزا عمدتاً از سوی جریانهای لیبرال، وابسته و غربزده انجام میگیرد. جایگاه میرزا در نگاه علما و رهبر انقلاب، نشاندهندهٔ نقش محوری او در تاریخ مقاومت ایرانی ـ اسلامی است.
پینوشت:
۱. C. E. Bosworth, Encyclopaedia of Islam, Entry “Gīlān and the Jangal Movement”.
۲. Encyclopaedia Iranica, “Kuchek Khan”.
۳. British Foreign Office Reports (1921), “Events in Gilan and the Death of Kuchik Khan”.
۴. Russia and Iran in the Early 20th Century, Cambridge Middle East Studies.
۵. مجموعهٔ گزارشهای آرشیو روسیه درباره وقایع گیلان ۱۹۲۰–۱۹۲۱.
۶. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۹ش، ج۲۱، ص۴۰۷-۴۰۸.
۷. نامههای میرزا به علمای رشت و جمعیت اصلاحطلبان گیلان.
۸. فخرایی، ابراهیم؛ سردار جنگل.
۹. گزارش «یادداشتهای سیاسی سفارت شوروی در ایران، ۱۹۲۰».
۱۰. بیانات رهبر انقلاب در دیدار مردم گیلان، ۱۳۷۶.
۱۱. بیانات رهبر انقلاب در سالگرد نهضت جنگل، ۱۳۶۰.
نویسنده: احمد منصوری ماتک
