Search
Close this search box.

میخواهید پهلوی منفور کنید شخصیت کورش می کوبید؟ خیلی دوست دارم بدونم مطالبی که در کانالتون میزارید رو از چه منبع معتبری میارید؟من یک کوروش پرست هستم و دوست دارم بدونم چطور می‌شود یک ایرانی آنقدر جاهل شود که خودش. خودش را نابود کند.

سلام علیکم عرض ادب و احترام

۱_ درباره‌ عدم ذکر نام کوروش در شاهنامه و اوستا:

در کتب اصیل تاریخی ایران مانند اوستا و شاهنامه نامی از کوروش به میان نیامده است. این مسئله روشن می‌کند که کوروش در حافظه‌ فرهنگی و حماسی ایرانیان باستان هیچ جایگاهی نداشته است. فردوسی در شاهنامه تمامی اسطوره‌ها و تاریخ حماسی ایران را از پیشدادیان، کیانیان و سپس ساسانیان به نظم کشیده، ولی هیچ اشاره‌ای به کوروش نمی‌کند. حتی در اوستا که دینی‌ترین متن زرتشتیان است نیز هیچ نامی از کوروش دیده نمی‌شود. این غیبت در کنار شواهد دیگر، این احتمال را تقویت می‌کند که کوروش چهره‌ای برآمده از روایت‌های یونانی و نه نگاهی درونی ایرانی باشد.

۲_ کوروش بر اساس متون امثال هرودوت معرفی شده است:

شخصیت کوروش عمدتاً از متون یونانی (مانند آثار هرودوت، گزنفون و کتزیاس) به ما رسیده است. هیچ منبع اصیل ایرانی یا باستانی مستقل که هویت کوروش را به‌طور قطعی بازگو کند وجود ندارد. حتی خود مورخانی مانند پیرنیا (نویسنده‌ی تاریخ ایران باستان) هم کوروش را از میان همین روایت‌های یونانی به شکل یک شخصیت بازسازی‌شده برای ایرانیان معرفی کردند. این موضوع نشان می‌دهد که چهره کوروش بیشتر محصول تاریخ‌نگاری‌های نوین است و نه روایت‌های قدیمی و حکایت‌های بومی.

۳_ کوروش در جنگ‌هایش خون‌ریزی کرد:

ماجراهای جنگ‌های کوروش، حتی در منابعی مانند هرودوت که اغلب برایش احترام قائل‌اند، حاکی از جنبه‌های خشونت‌آمیز حکومت اوست. هرودوت به‌طور مشخص کوروش را فردی جنگ‌طلب معرفی می‌کند؛ کسی که برای فتح سرزمین‌ها، بی‌رحمی‌هایی انجام داده است. به‌عنوان نمونه:

– نبرد با ماساگت‌ها: کوروش در این جنگ شکست خورد و جان خود را نیز از دست داد، اما پیش از آن بسیاری از مردم این قوم را از بین برد.

– تسخیر لیدیه: منجر به غارت گسترده معابد و گرفتن بسیاری از مردم به بردگی شد.

– تسخیر بابل: برخلاف آنچه در منشور کوروش مطرح‌شده که از آزادی مردم بابل سخن می‌گوید، شواهد تاریخی نشان می‌دهند که بابلی‌ها توسط سپاه کوروش شکست خورده و کنترل سرزمینشان به دست هخامنشیان افتاد.

این جنگ‌ها که با خون‌ریزی و اسارت همراه بوده‌اند، تردیدهای جدی درباره چهره‌ای صرفاً صلح‌طلب و منجی از کوروش برجای می‌گذارند.

۴_ کوروش و مردوک:

متن مزعوم به منشور کوروش نشان می‌دهد که کوروش بت مردوک، خدای بابلی، را ستایش کرده است! این ستایش نشان می‌دهد که کوروش از سیاست‌مداری پلورالیستی استفاده می‌کرد تا حمایت مردم بابل را جلب کند. درعین‌حال این منشور گواهی روشن است که باورهای دینی کوروش ارتباطی با یکتاپرستی یا نگاه زرتشتی ندارد و بیشتر مطابق سنت‌های مذهبی منطقه بوده است.

۵_ درباره مقبره مادر سلیمان (مقبره کوروش):

تا پیش از دو قرن اخیر، بنایی در پاسارگاد که اکنون به عنوان مقبره کوروش شناخته می‌شود، در ادبیات تاریخی و عمومی با عنوان مقبره مادر سلیمان شناخته می‌شد. ادعایی که می‌گوید این مقبره متعلق به کوروش است، تنها در دو قرن گذشته ارائه شده و برخی پژوهشگران این نام‌گذاری را محل تردید می‌دانند. در واقع، تغییر این عنوان و نسبت دادن آن به کوروش پرسش‌هایی جدی در زمینه مستندات به‌وجود آورده‌ است.

چند نکته مهم:

آنچه گفته شد، داده‌های مستند تاریخی و تحلیل‌هایی بر اساس شواهد معتبر هستند.

۱_ ادعای تخریب کوروش برای کوبیدن پهلوی یا تطهیر جمهوری اسلامی اتهامی نادرست است.

ما با هیچ‌یک از دو جریان سیاسی #در_این_موضوع به صورت مستقل کاری نداریم و تنها در پی تبیین تاریخ به‌صورت حقیقت‌محور هستیم. کوروش می‌تواند نقاط مثبت و منفی داشته باشد، و مواجهه با شواهد تاریخی درباره هر دو جنبه، بخش ضروری آگاهی تاریخی است.

۲_ نقد کوروش به معنای دشمنی با ایران نیست.

اتفاقاً نقد شخصیت‌های باستانی برای ارائه تصویری روشن‌تر از تاریخ ایران ضروری است. زنده‌نگه‌داشتن اسطوره‌های جعلی یا تحریف‌شده به جای کمک به غرور ملی، ما را از درک واقعی تاریخ و گذشته بازمی‌دارد.

۳_ جنگ‌های خونین و عبادت خدایان محلی در تاریخ کوروش انکارشدنی نیستند.

این موارد در منابعی که هواداران کوروش نیز بر آن‌ها تکیه دارند (مانند هرودوت، منشور کوروش و گزنفون) کاملاً مشهود است. تفسیر اغراق‌آمیز به نفع کوروش، روایتی غیرعلمی و نامعتبر است.

۴_ تغییر نام مقبره مادر سلیمان به مقبره کوروش سؤال‌برانگیز است.

اساس این ادعاها در دو قرن اخیر ساخته شده و در متون پیشین هرگز چنین نامی به‌عنوان مقبره کوروش نیامده است. این تغییر بازنمایی دیگری از بازسازی‌های مدرن یک اسطوره تاریخی است، بدون سندی قطعی و قطعه‌گواهی کامل.

سخن نهایی:

ما آماده‌ایم تحلیل‌ها و مستندات خود را بیشتر شرح دهیم، اما آنچه کاملاً روشن است این است که کار ما از حیطه علم و تحقیق تاریخی خارج نیست و اهدافمان به‌ دور از سوگیری‌های سیاسی یا غرض‌ورزی‌های شخصی است. برای درک حقیقت، باید اسطوره‌ها را کنار گذاشت و واقعیت‌ها را، هرچقدر تلخ یا متفاوت، پذیرفت و تحلیل کرد.

مهدی قیاسی کارگرمقدم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین سئوالات و شبهات

چرا اهل كتاب، حق فعاليت مذهبی در اماكن عبادی خود را دارند اما صوفيه از اين حق برخوردار نيستند؟
معصومین گفته اند اگر طالب خصلتی هستی، خودت را شبیه افراد صاحب آن خصلت کُن، که نزدیک است شبیه ایشان بشوی. باید بدانیم که تعداد افرادی که به یوگا خنده پناه می‌بردند، بعضا افراد غمگین و افسرده ای هستند که وقتی وارد همچنین گروه های شادی می‌شودند ، کم کم گرایش پیدا می کند و خلاء روحی و شادی خود را در آنجا و بین دوستان جدیدشان پیدا می کند.
لطفاً به این دو شبهه پاسخ دهید :1_ برخی شبهه می کنند که فلسطینی های فعلی بومیان سرزمین فلسطین نیستند و همان طور که یهودیان سال 1947 به فلسطین مهاجرت کردند و آنجا را اشغال کردند آنها هم هزاران سال قبل به فلسطین مهاجرت کردند و آنجا را گرفتند پس آنها هم اشغالگر هستند . میگویند ساکنان اولیه فلسطین نه یهودیان بودند نه اعراب پس نه یهودیان و نه فلسطینی های فعلی نمی‌توانند خود را صاحبان اصلی این سرزمین بدانند . ساکنان اولیه فلسطین کسان دیگر مانند کنعانیان ، سامی ها ، نبطی ها و ... بوده اند که فلسطینی های فعلی هیچ ارتباطی با آنها ندارند و آنها در زمان حمله اعراب به فلسطین وارد فلسطین شدند ‌.2_برخی می گویند هزاران سال قبل یهودیان در این سرزمین حکومت داشتند ( حکومت حضرت داوود و سلیمان ) و امپراطوری روم به آنجا حمله کرد و یهودیان را اخراج کرد و نام آنجا را فلسطین گذاشت و سال 1948 یهودیان دوباره به سرزمین اجدادی خود بازگشتند .
نوعی جدیدی از یوگا هست به اسم یوگای خنده، به نظرتون ایرادی داره؟

آخرین مطالب علمی

آخرین اخبار

پستی پیدا نشد

تولیدات چند رسانه ای