تیتر فوق، موضوع بیست و نهم کانال و گروه مقدسنما بود و به حسب وعدهی داده شده، توضیحاتی پیرامون این موضوع تقدیم خواهد شد. به یقین بخش اعظمی از اسناد محرمانهی آن چه که در دو فتنه مذکور واقع شد، خارج از دسترس ماست. لذا نمیتوان توقع داشت تا در مورد این موضوع، به اسناد محرمانهی کشوری استناد کنیم. آنچه که داریم شواهد و تحلیلهایی است که ما را به واقع نزدیک میکند.
بدون شکّ کمترین و خوشبینانهترین قضاوتی که در مورد عملکرد انجمن حجتیّه میتوان داشت آن است که در امور سیاسی، نیروهایی خنثی تربیت میکند. در سطحی بالاتر نیز میتوان مدّعی شد که چون این تشکیلات با تأسیس حکومت اسلامی در عصر غیبت مخالفت مبنایی دارد، محصولش تربیت نیروهای مذهبی ضدّ انقلاب است. پس حداقل چیزی که برای ما مسلّم است آن است که در فتنههایی که علیه نظام جمهوری اسلامی رخ میدهد، این گروه نه تنها به کمک نظام و مقابله با دشمنان اقدام نمیکند بلکه بخشی از جوانان مذهبی کشور که استعداد و ظرفیّت مناسبی برای دفاع از نظام و ایستادگی در مقابل فتنهها دارند را از جامعهی مذهبی جدا مینماید.
با استناد به احادیثی همچون « كُنْ فِي الْفِتْنَهِ كَابْنِ اللَّبُونِ » (هنگام فتنه چون شتر دو ساله باش)، خود را از حادثه دور کرده و میگویند: « اَللّهُمَّ اشْغَلِ الظّالِمينَ بِالظّالِمينَ وَ اجْعَلنا بَيْنَهمْ سالِمينَ » ( خداوندا ستمكاران را به يكديگر مشغول ساز و ما را سالم نگهدار). به راستی تا کنون فیلم یا صوتی از یکی از سران انجمن دیدهاید که در دو فتنهی مذکور، اعضای تشکیلات را به حضور جوانان در میدان دفاع از نظام و عدم سکوت دعوت کرده باشد؟
بدتر آن که برخی از آنان (به ویژه از نسل جدیدشان) به گونهای معاند نظام شدهاند که در برخی از فتنهها به جمع سیاهی لشکر دشمن میپیوندند.. دستگیری فرزند مدیر یکی از مدارس انجمنی در تهران، نمونهی بارزی از این مسئله بود. آقای محمّد سرشار نیز با اشاره به یکی از این مدارس میگوید:
« کنکور ما با فتنه ۱۸ تیر و غائله کوی دانشگاه تهران همزمان بود. یکی از تلاشهای آشوبگران این بود که آشوبها تا ۲۵ تیر ادامه و گسترش پیدا کند و ما نتوانیم کنکور بدهیم. من ۱۸ تیر در تهران نبودم و در اردوی درسی مدرسه خارج تهران بودم. اما روز آخر اردو، خبرها بهمان رسید. بچههای حجتیهای خوشحال بودند و منتظر بودند نظام ساقط شود.» (مصاحبه رجا نیوز با محمد سرشار، پنجشنبه ۶ مهر ۱۳۹۱)
یک سال پس از فتنه ۸۸، وزیر اطلاعات وقت در اولین گردهمایی مسئولان و هادیان سیاسی نیروهای مسلح در محل سازمان عقیدتی سیاسی ارتش گفت: « در بحث فتنه، یکی از نکات قابل توجه این است که مجموعهای که فتنه را مدیریت میکرد به هیچ وجه مجموعهای نبود که قبل از انتخابات شکل گرفته و طراحی کرده باشد، بلکه این مساله یک سابقه 20 ساله دارد. موسسات و سازمانهایی که با جمع قابل توجهی در فتنه اخیر به عنوان محوریت کار حضور داشتند در واقع به دنبال فرصت میگشتند و با طراحیهای خود به ویژه در شبکه مجازی و شبکههای اجتماعی درون آن، انتخابات دهم را بهترین فرصت دیدند. طراحی استکبار اینگونه بود که انجمن حجتیه، بهاییت، نفاق، کمونیست، ضد انقلاب و حتی مجموعههای دینداری که همراه با انقلاب نبودند در این مجموعه جمع شوند. به طوری که اجتماع بهاییت با انجمن حجتیه در فتنه اخیر بسیار قابل توجه بود.» ( سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حیدر مصلحی، خبرگزاری ایسنا، ۴ آبان ۱۳۸۹)
شاید پذیرش این سخنان سخت باشد امّا چنین نگاهی در برخی از اعضای انجمن بیسابقه نبوده است. مسئول موضوع انجمن در وزارت اطلاعات در سال ۶۷، در خاطرات خود میگوید: « اگر بخواهم گریزی به گذشتهی این تفکر خبیث بزنم باید بگویم در جریان عملیات مرصاد هم همین اتفاق افتاد که منافقین تا گردنه پاتاق رسیده بودند. افرادی داشتیم که از استان مازندران برای ما گزارش فرستادند که اعضای انجمن مازندران عین این جمله را در جلسهای که داشتند گفتند که: “خوب شد بگذار سازمان بیاید داخل، یک گوشمالی به این حکومت بدهد، بد که نیست هیچ، خیلی هم خوبه.” یعنی عین انسانهای عقدهای و روانی و کوتهفکر فکر میکردند. منافقین میآیند و آخوندها را گوشمالی میدهند و همه چیز تمام میشود. کسی که محمدرضا شاه را بهتر از حکومت امام خمینی ببیند، طبیعتا هر کس دیگر را هم ترجیح میدهد. بعضیها حجاج بن یوسف ثقفی را به امام علی(ع) ترجیح میدهند. پیداست ذاتا مشکل دارند. اگر منافقین حکومت را در دست گرفته بودند چه اتفاقی میافتاد؟ شما و بنده اینجا نشسته بودیم؟ آن داعشیهای اول انقلاب – هر کاری داعش کرد اینها قبلش انجام داده بودند ـ بچه مسلمانی باقی میگذاشتند؟ فرقه رجوی اگر آمده بود ببخشید به ناموس این آقایان بالای منبر که به نظام توهین میکردند رحم میکرد؟» (من اطلاعاتی بودم، خاطرات افسر اطلاعاتی علی مهدوی، انتشارات شهید کاظمی، جلد دوم، ص۱۶۷)
البته نباید فراموش نمود که برخی افراد جهت مخالفتهای حزبی و جناحی، از عنوان انجمن سوءاستفاده مینمایند. مثلاْ مرحوم آقای محتشمیپور که خود از حامیان جناح فتنهگر در سال ۸۸ بود، آدرس غلط داده، در مصاحبههای مختلف به مرحوم آیتالله مصباح یزدی اتهام انجمنی میزد و سپس دستاندرکاران اصلی فتنه را انجمنیها میدانست: « من به طور مشخص میتوانم از جریان انجمن حجتیه نام ببرم که پشت سر تمام فتنههایی که رخ داده این انجمن را میبینم.» (مصاحبه با ایلنا، ۲۷ بهمن ۱۳۸۸) جالب آن که وی با دفاع از افرادی که به قانون پشت نموده و به خیابانها ریختند میگفت: « هماکنون کار معترضین جز امر به معروف و نهی از منکر است؟ قطعا چیزی جز این نیست، زیرا آنها فقط سخن میگویند و کار دیگری نمیکنند.» (همانجا) از این رو باید مواظب اینگونه تحلیلها نیز بود و به نسبت انجمن و فتنهها واقعبینانه نگریست، نه از روی جناحبندیهای سیاسی.