کوروش-و-ذوالقرنین

کوروش و ذوالقرنین؛ ماجرای یک تطبیق جنجالی

چگونه این فرضیه متولد شد؟

ایده تطبیق کوروش با ذوالقرنین قرآن، نخست در قرن بیستم و توسط چند شرق‌شناس اروپایی مطرح شد. هدف آنها جلب علاقه مسلمانان به کوروش و به‌طور کلی فرهنگ ایرانی پیش از اسلام بود. بعدها، ابوالکلام آزاد، اندیشمند هندی و برخی مفسران مانند علامه طباطبایی (با استناد به سخنان تاریخی ابوکلام)، با استناد به شواهد محدود زمان خود، این احتمال را مطرح کردند.

 

دلایل اولیه تطبیق

در آن دوره اطلاعات ما از تاریخ هخامنشی بسیار ناقص بود. پژوهشگران، بر پایه برخی روایت‌های تاریخی مبهم و چند ویژگی مشترک، احتمال دادند که کوروش همان ذوالقرنین باشد. عبارت «دو شاخ» که در برخی نقش‌برجسته‌ها دیده می‌شود و همچنین فتوحات گسترده هخامنشیان، از مهم‌ترین استدلال‌های آن زمان بود.

 

دگرگونی علم؛ یافته‌های تازه باستان‌شناسی

با گذشت دهه‌ها و پیشرفت مطالعات باستان‌شناسی، تصویر دقیق‌تری از کوروش و حکومتش به دست آمد. اسناد تازه نشان داد که کوروش پیرو چندخدایی بوده و هرگز سد بزرگی مشابه آنچه در قرآن درباره ذوالقرنین آمده، نساخته است. همچنین سفرهای ذکرشده در قرآن (به سوی مشرق و مغرب) تطابق کامل با مسیر لشکرکشی‌های کوروش ندارد.

 

نقد تاریخی و متنی

شخصیت قرآنی ذوالقرنین ویژگی‌های متمایزی دارد: ایمان به خدا، رفتار عدالت‌محور با ملت‌ها و ساختن سد در برابر یأجوج و مأجوج. هیچ‌کدام از این ویژگی‌ها در منابع معتبر تاریخی درباره کوروش به‌طور کامل تأیید نمی‌شود. علاوه‌بر این، ستایش خدایان بت‌پرست توسط کوروش با تصویر قرآنی سازگار نیست.

 

استفاده ابزاری از تشابه‌ها

با وجود ضعف علمی این فرضیه، برخی جریان‌ها هنوز بر طبل آن می‌کوبند. دلیل روشن است: کوروش تطبیق‌داده‌شده با قرآن، سرمایه‌ای تبلیغاتی برای باستان‌گرایان و حتی صهیونیسم است. چنین روایتی می‌تواند میان مسلمانان تصویری مثبت از پیش‌اسلامی‌گری ایجاد کند و پایگاه مذهبی آنها را کم‌رنگ سازد.

 

موضع محققان معاصر

اکثر پژوهشگران امروز – حتی آنان که در ابتدا این تطبیق را محتمل می‌دانستند – با صراحت می‌گویند که شواهد کافی وجود ندارد. آنان تأکید دارند که تفسیر قرآن باید بر اساس منابع معتبر دینی و تاریخی باشد، نه همزمان تحت نفوذ گرایش‌های سیاسی یا فرهنگی خاص.

ماجرای کوروش و ذوالقرنین نشان می‌دهد که چطور یک فرضیه علمی می‌تواند از مسیر پژوهش به ابزار یک پروژه ایدئولوژیک تغییر جهت دهد. مسئولیت ما این است که تاریخ و دین را از این بازی‌های رسانه‌ای و سیاسی جدا کنیم و در برابر تطبیق‌های بی‌پایه، هوشیار باشیم.

 

نویسنده: مهدی قیاسی کارگرمقدم

لینک کوتاه این صفحه:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *