در حاشیه جنگ مسلمانان با ایرانیان شایعات زیادی با هدف اسلام ستیزی توسط جریان ناسیونالیسم بوجود آمد. برای مثال برخی مدعیاند که چاه چهل دختران در روستای باستانی فهرج یزد، جایی است که زنان و دختران ایرانی، خود را درون آن انداختند تا مورد تجاوز لشکر اسلام قرار نگیرند! مستوفی بافقی ادیب و دولتمرد ایرانی در قرن ۱۱ هجری، حکایت این چاه را اینگونه نقل میکند: گبران مجوسی به مسلمانان هجوم آوردند و لشکر اسلام نیز به جوش و خروش آمده و دست به انداختن تیر گشادند. سرانجام تمامی مسلمانان در آن معرکه به شهادت رسیدند. زنان و فرزندان مسلمان، سراسیمه روی به وادی گریز آورده، چون کار بر آن ناتوانان تنگ شد و گبران سنگدل نزدیک رسیدند، چاهی در نظر زنان و اطفال مؤمنان در آمد، همگی خود را در درون آن چاه انداختند (تا به دست گبران مجوسی اسیر نشوند) (محمد مفید مستوفی بافقی، جامع مفیدی، به کوشش ایرج افشار، تهران: چاپخانه رنگین، ص ۶۳۴-۶۳۶).
امام علی (علیهالسلام) در جنگ ایران و اعراب شرکت داشت؟
بنا به نوشته مورخ نامدار، مسعودى (مورخ اهل سنت): چون جناب عمر درباره جنگ با ایرانیان از جناب عثمان نظر خواهى کرد، عثمان گفت: مردى را بفرست که در کار جنگ تجربه و بصیرت داشته باشد. عمر گفت: آن کیست؟ عثمان گفت: على بن ابى طالب است. عمر گفت: پس ببین که او به این کار تمایل دارد؟ عثمان با امام على(علیهالسلام) مذاکره کرد، امّا امام على(علیهالسلام) این را خوش نداشت و رد کرد. (مسعودى، مروج الذهب، قم، دار الهجره، چ دوم، ۱۴۰۹، ج ۲، ص ۳۱۰).
بلاذری حضور امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) در جتگ ایران را تایید کرده؟
بلاذری (عالم اهل سنت، متوفای سال۲۷۹ه.ق) اولین کسی است که در جریان فتح گرگان و طبرستان از حضور امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) نوشته است: «گفته میشود که حسن و حسین(علیهماالسلام) در این جنگ(فتح طبرستان) با «سعید بن عاص» همراه بودند»
همان طور که میبینید این گزارش چند اشکال دارد: اول: بلاذری گزارش خود را بدون سند نقل کرده است. دوم: بلاذری گزارش خود را با شک و شبهه آورده است و گویا خود او این گزارش را قبول نداشته است؛ زیرا اگر گزارش را قبول داشت، نمیگفت «گفته شده» بلکه از عباراتی که تلقی به یقین میشد استفاده میکرد. (بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۳۰).
طبری حضور امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) در جتگ ایران را تایید کرده است؟!
«طبری»(متوفای سال۳۱۰ ه ق) نوشته است: «در سال سیام و در زمان حکومت خلیفه سوم، «سعید بن عاص» با چند تن از صحابه همچون حسن و حسین(علیهماالسلام) حذیفه بن یمان و…به همراه سپاهی از کوفه به قصد خراسان به راه افتادند…» ۲۳ مورخ نیز پس از طبری، همین گزارش را از طبری گرفته و آن را با اندک تفاوتی در عباراتهایی نقل کردهاند. حال آنکه در سلسله سند این گزارش افراد مجهول و غیر قابل اعتماد وجود دارد.
سند خبر طبری از این قرار است: «عُمَر بن شَبَّه از علیبنمحمد (مدائنی ) از علی بن مجاهد از حَنَش بن مالک»؛ راوی اول، یعنی «حَنَشبن مالک» که اصل خبر از او نقل شده است، شخصی مجهول میباشد و در کتب رجالی اسمی و نشانی از او وجود ندارد. از راوی بعدی یعنی «علی بن مجاهد» نیز با عنوان دروغگو و جاعلحدیث نام برده شده است و از «علی بن محمد مدائنی» نیز با عنوان شخصی که در نقل حدیث قوی نیست، درکتابهای رجالی اهل سنت یاد شده است. (تاریخ طبری، ج۳، ص۳۲۳. الجرح و التعدیل، ابوحاتم رازی، ج ۶، ص ۲۰۵. شمس الدین ذهبی، العبر فی خبر من عبر، ج۴، ص۷۳ ؛ الغدیر،ج۵، ص۲۴۵)
کتاب «تاریخ جرجان» حضور امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) در جتگ ایران را تایید کرده است؟!
ابوالقاسم حمزه بن یوسف بن ابراهیم سهمی در کتاب «تاریخ جرجان» آورده است: «از اصحاب پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) که به گرگان آمدند، حسین بن علی(علیهالسلام)، عبداللّه بن عُمَر، عبدالله بن زبیر و حذیفه بن یمان هستند و گفته شده حسن بن علی (علیهالسلام) نیز آمده است» این گزارش نیز علاوه بر اینکه سند ندارد، دارای چندین اشکال است: اول: او معیّن نکرده است که امام حسن(علیهالسلام) و امام حسین(علیهالسلام) در زمان کدام خلیفه به گرگان رفتهاند؛ خلفای سهگانه یا در زمان خود امیرالمومنین (علیهالسلام) که جنگی در کار نبوده است؟ دوم: معلوم نیست که آیا آنان برای شرکت در جنگ به این شهر رفتهاند یا برای امر دیگری؟ سوم: نویسنده کتاب گفته است: اگر این گفته درست باشد، معلوم میشود که این حادثه در زمان خلافت علی بن ابی طالب(علیهالسلام) بوده است. (ابراهیم سهمی، تاریخ جرجان، باب ذکر من دخل جرجان من أصحاب النبی صلى اللّه علیه و سلم، ص ۴۶)
اسلام اختیاری
پیروزشاه بلسارا از اندیشمندان زرتشتی ساکن هندوستان در کتاب «ایران و اهمیت آن در ترقی و تمدن بشر» میگوید که ایرانیان در راه پذیرش اسلام، مشکلی نداشتند. بلکه از سر اختیار و از روی منطق مسلمان شدند. روابط پیامبر و خاندان ایشان با ایرانیان نیز رابطهای خوب و از روی علاقه و دوستی بود. این کتاب در سال ۱۳۱۴ خورشیدی (در زمان رضاشاه) در بمبئی هندوستان به چاپ رسید. اندیشمندان و مورخین بزرگ جهانی و ایرانشناسان نامدار همگی بر این عقیدهاند که اسلام آوردن ایرانیان غالباً از روی اختیارو منطق بود. نه از ترس شمشیر. (پیروزشاه بلسارا، ایران و اهمیت آن در ترقی و تمدن بشر. بمبئی: انجمن ایران لیگ، ۱۹۳۶، ص ۱۴۴-۱۴۵.)
- حجت الاسلام مهدی قیاسی کارگرمقدم
