دین ایرانیان باستان

دین ایرانیان باستان

برخی منابع تاریخی، ایرانیان نخستین را متدینین به دین نوح دانسته‌­اند که در دومین دوره صابئی شدند. همچنین دوره دینی دیگری که در منابع تاریخی بیان می‌­کنند، دوره ابراهیمی و حنیفی شدن پادشاهان و مردمان ایران است. آخرین دوره پیش از اسلام ایرانیان، دوره­ مجوسی شدن ایشان است که تفاوت اصلی مجوس با شریعت حنیف ابراهیمی را اصل توحید و لزوم بعثت انبیا در شریعت حنیف ابراهیمی می‌­دانند. (صاعد اندلسی، طبقات الامم، ترجمه سید جلال الدین طهرانی، ص ۱۷۱. تاریخ طبری، ج ۱، ص ۴۰۳. ابوریحان بیرونی، آثار الباقیه، ترجمه اکبر دانا سرشت، ص۲۹۳. محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ترجمه افضل الدین صدرترکه اصفهانی، ص ۱۷۹)

مجوس که از زبان سریانی وارد زبان عربی شده است اصالت فارسی دارد و اصل آن در فرس قدیم و پهلوی، مغ پت و مگوش می­‌باشد. اصحاب لغت معتقدند مجوسیان همان مغان عهد باستان می‌­باشند منتهی این توسعه معنایی واژه مجوس مشهود است و باید گفت: مجوس ظرف همه نحله‌­ها و فرقه‌­های ثنوی است. مجوس به دو اصل مدبر (یکی خیر و یکی شر) باور دارد. خیر را از یزدان و شر را از اهریمن می­‌شمارد.

دو مذهب اصلی مجوس که هر کدام انشعاباتی دارند: مغان و ثنویان هستند. (هر چند ثنویت جدانشدنی از باور مجوسی است ولی این دوئیت‌گرایی در فرقه‌­های مختلف ایشان، متفاوت است).

مذهب مغان بر سه فرقه اصلی منشعب شد: کیومرثیان، زروانیان، زرتشتیان. (مذهب مغان تنها نور را ازلی می‌­داند و ظلمت را حادث می‌شمرد)

مذهب ثنویان بر پنج فرقه اصلی منشعب شد: مانویان، مزدکیان، دیصانیان، مرقیونیان، کنتویان(صیامیان). (مذهب ثنویان نور و ظلمت را ازلی و قدیم می­‌دانند)

در کیش زرتشت آناهیتا همان فرشته آب است که در اوستا مورد ستایش قرار گرفته و پرستش از او در میان ایرانیان از زمان اردشیر دوم رواج بیشتری یافته که حوزه و قلمرو و پرستش الهه ناهید (آناهیتا) در غرب و جنوب غربی ایران بیش از سایر مناطق بود. الهه آناهیتا در آبان یشت زرتشتی‌ها چنین وصف شده است: زن جوان، خوش اندام، بلند بالا، برومند، زیبا چهره، آزاده، نیکو سرشت و … بعد آماده اهورا مزدا در کره خورشید مقام آناهیتا را برقرار نموده است. به فرمان پروردگار ناهید (آناهیتا) از فراز آسمان باران و تگرگ و برف و ژاله فرو بارد و از اثر استغاثه پرهیزکاران از فلک ستارگان یا از بلندترین قله کوه به سوی نشیب می‌شتابد.

آئین مهر از کهن‌ترین آئین‌های ایران باستان است. پیروان این دین در جایگاهی به نام مهرابه به نیایش با خدایانشان می‌پرداختند. خدایان یا ایزد بانوان در این آئین نام‌های گوناگونی داشتند که «آناهیتا» از شناخته‌ترین آن‌ها بود. در آن زمان ایرانیان خدای دیگری به نام سروش داشتند که خدای عدالت بود و برابر گفته اوستا دارای هزار چشم و ده هزارگوش داشت و خواهر این خدا، آشی (ashy) بوده که بعدها به آناهیتا الهه آبادانی و برکت و فراوانی و بارداری مبدل شده است.

در خدایان سه‌گانه ایرانیان نیز آناهیتا قبل از اهورا مزدا و میترا جای داشته و در زمان پارتیان به الهه آناهیتا سوگند یاد می‌کردند و در زمان اردشیر دوم هخامنشی، خدایان سه‌گانه به عنوان دین رسمی اعلان گردید به طوری که هخامنشی‌ها به جز آتش و میترا به بانوی‌ دیگری اعتقاد داشته و او را پرستش می‌کردند که او منشأ حیات، زندگی و شادابی بود و نام این بانو آناهیتا بوده که از فراز کوه‌های بلند و صخره‌ها، چشمه‌ها را ظاهر می‌نمود و آب‌ها روان می‌کرد تا دشت و بیابان سرسبز گردد. ولی اهمیت الهه آناهیتا در زمان ساسانیان معتبر‌تر گشته به نحوی که در مراسم مذهبی و سیاسی به طور کامل آشکار بود و در کتیبه کعبه زرتشت، شاه ساسان به عنوان شکرگزاری در پیروزی از ایزد آناهیتا، به پیوند این ایزد بانو با همسر خود توسل جست. (پور داود، ادبیات مزدیسنا (یشت‌ها)، ج ۱، ص ۱۶۷، بی‌جا، بی‌نا. اومستد، تاریخ شاهنشاهی هخامنشی، ترجمه: محمد مقدم، ص ۳۸، تهران، انتشارات فرانکلین. کامبخش فرد، سیف الله، معبد آناهیتا در کنگاور، ص ۲۵ و ۱۵۴، تهران، سازمان میراث فرهنگی، اول، ۱۳۷۴)

عیلامیان از قدیمی‌ترین ساکنان فلات ایران هستند و از لحاظ دینی بسیار معتقد بودند. اما دین و آیینِ آنان چیزی جز «چندگانه‌پرستی» از نوعِ بت‌پرستی نبود! پرستش الهه بانوها نیز در میان آنان رواج داشت که نشأت گرفه از جایگاه بالای مادران در میان آنان بود. عیلامیان به ماوراء‌الطبیعه و جادو معتقد بودند و حتی مارها را می‌پرستیدند. از میان الهه‌های معروف عیلام باید به پینیکیر (الهه بانوی شهر شوش)، کیریریش (الهه بانوی سرزمین لیان در سواحل خلیج فارس و نزدیک بوشهر امروزی)، پَرتی (الهه بانوی منطقه‌ی انشان)، ایشنیکَرَب (الهه بانوی راهنمای مردگان)، نرونته (الهه بانوی پیروزی)، سیشوِم (الهه بانوی محافظ کاخ خدیان) و… اشاره کرد. خدایان عیلام، از جمله اینشوشیناگ (خدای شوش، قاضی مردگان) و همسر کیریریش بود. ناهونته (خدای خورشید و خدای قانون)، هوم بَن (خدای خدایان و همسر کیریریش و پینیکیر)، شیموت (قاصد خدایان که در همه کشور پرستش می‌شد)، شَزی (خدای رودخانه و خدای ور آب) و… که از این میان، کیریریش و همسرش اینشوشیناگ بیشتر پرستش می‌شدند. باید توجه داشت که این خدایان و الهه بانوها به صورت بت بودند، از آنجایی که بر اساس جدیدترین کشفیات، باستان‌شناسان دریافتند که یکی از آیین‌های مذهبی عیلامیان چنین بود که مجسمه‌ی خدایان (بت‌ها) را روی تخت روان قرار داده، و با نواختن موسیقی به سمت زیارتگاه‌ها حرکت می‌کردند. همین امر نشانگر این است که خدایان عیلامی به صورت بت پرستش می‌شدند. (محمود حریریان، صادق ملک شهمیرزادی، ژاله آموزگار، نادر میرسعیدی (مجموعه‌ای از نویسندگان)، تاریخ ایران باستان، تهران: انتشارات سمت، ۱۳۸۸، ج ۱  ص ۱۳۵-۱۳۶)

 

نویسنده: مهدی قیاسی کارگرمقدم

لینک کوتاه این صفحه:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *