دیدگاه علما درباره صوفیه

 

 

درست است که در میان آنچه که صوفیه از آن دم می‌زند و آن را به‌عنوان عرفان اسلامی به مردم معرفی می‌کند، مشترکاتی با عرفان اهل‌بیت (علیهم‌السلام) وجود دارد – که اگر غیر از این بود، کسی نگاه هم به این فرقه منحرف نمی‌کرد – با این وجود در کنار شباهت‌های عرفان ساختگی صوفیه، انحرافاتی نیز در آن وجود دارد که موجب اعتراض بزرگان دین به این فرقه شده است.

همه می‌دانند که شخص مکلف در انجام وظایف دینی یا مجتهد است یا محتاط یا مقلد. تکلیف مجتهد و محتاط معلوم است، اما مقلدین باید در انجام وظایف خود از مجتهدی که شرایط تقلید را دارد، احکام خود را فرا گیرند؛ بنابراین میزان کسی که تقلید می‌کند و توانایی اجتهاد یا احتیاط ندارد، امر و نهی متخصص یا همان مجتهد جامع‌الشرایط است. درنتیجه عموم مردم به مجتهد مراجعه نموده و در امور از ایشان کسب تکلیف می‌کنند؛ اما با وجود اینکه این مطلب به قولی اظهر الشمس است (از روز روشن‌تر است)، ولی عده‌ای که خود را عالم به امور می‌دانند، در اعمال و رفتار خود کسانی غیر از مجتهدین را میزان عمل خود قرار می‌دهند.

آیت‌الله العظمی بهجت کسی است که عرفان وی ثابت شده است و ایشان به این عنوان در بین خواص و عوام از شیعه و سنی معروف است. ایشان که سخنان گهربارش سرلوحه عرفای اهل سنت نیز قرار می‌گیرد، می‌فرماید: مهم، عمل به وظیفه شرعیه است. عمل به دستورات آسمانی، عرفان واقعی را به انسان می‌نمایاند و به جایی می‌رسد که می‌گوید ما اَعْبُدُ رَبًّا لَمْ اَرَهْ.  عرفان حقیقی از التزام کامل به‌تمامی دستورات شرع مقدس که اهم دستورات آن ترک معصیت در اعتقاد و عمل است، حاصل می‌شود و این التزام به عقیده و عمل، باید در همه باشد تا نتیجه دهد.  مسلمات را در مسائل شرعی رعایت کنید و بعد جانب احتیاط را نمایید. به یکدیگر نگاه نکنید. به دفتر شرع نگاه کنید و عمل و ترک را مطابق با آن نمایید. باید به رساله عملیه (توضیح‌المسائل) بنگرید. آن را بخوانید و بفهمید و حلال و حرام را با آن تشخیص دهید. پس نمی‌توانید بگویید نمی‌دانیم چه کار کنیم و چه کار نکنیم.  حضور در خانقاه و شرکت در مجالس صوفیه و پیروی از دستورات قطب و امثال آن جایز نیست. (ناقوس رسوایی گنابادیه ص ۲۹)

آیت الله العظمی مرعشی نجفی می‌فرماید: «مصیبت صوفیه بر اسلام از بزرگ‌ترین مصائبی است که ارکان اسلام را ویران کرده است به‌گونه‌ای که از اساس دین، سنگی را بر سنگی باقی نگذاشتند، نصوص قرآن و سنت را بر خلاف ظاهر آیات تأویل نمودند و با احکام فطری و عقلی اسلام مخالفت کردند و به وحدت وجود بلکه موجود معتقد شدند و به عبادات صوفیانه و مداومت بر اوراد و اذکاری که سراسر از کفریات و اباطیل پر بود و ساخته رؤسای صوفیه بود، پرداختند و ملتزم به‌نوعی از ذکر که آن را ذکر خفی قلبی! نامند، شدند که از طرف راست قلب شروع شده و به طرف چپ قلب ختم می‌شود! چه عجیب است این اوراد و اذکار و اعتقادات بی‌اصل و اساس و گزاف».

علامه شهید مطهری ره می‌فرمایند: یک سلسله افکار و اندیشه‏‌ها و حتى آداب مخصوص در معاشرت‌ها و لباس پوشیدن‏‌ها و احیاناً آرایش سر و صورت و سکونت در خانقاه‏ها و غیره، به آن‌ها (متصوفه) به‌عنوان یک فرقه مخصوص مذهبى و اجتماعى رنگ مخصوص داده و مى‌‏دهد و البته همواره – خصوصاً در میان شیعه – عرفایى بوده و هستند که هیچ امتیاز ظاهرى با دیگران ندارند و درعین‌حال عمیقاً اهل سیر و سلوک عرفانى مى‏‌باشند و در حقیقت عرفاى حقیقى این طبقه‌‏اند نه گروه‌هایى که صدها آداب از خود اختراع کرده و بدعت‌ها ایجاد کرده‌‏اند. (آیت الله شهید مطهرى، مجموعه آثار شهید مطهرى، صدرا – تهران، چاپ: هشتم، ۱۳۷۷، جلد ۲۳، ص ۲۶.)

امام خمینی (ره) با داشتن روحیه عرفانی، اقطاب فرقه صوفیه گنابادی را سارقان اصطلاحات عارفان دانسته و آن‌ها را گمراه‌کننده مردم می‌داند و در نقد آشکاری بر دراویش نعمت‌اللهی می‌فرماید: آن‌که خود را مرشد و هادی خلایق می‌داند و در مسند دستگیری و تصوف قرار گرفته، اصطلاحات این دو دسته (عارف و حکیم) را به سرقت برده و سر و صورتی به متاع بازار خود داده‌اند.

دل بندگان خدا را از حق منصرف و مجذوب به خود نموده و آن بیچاره‌ی صاف و بی‌آلایش را به علما و سایر مردم بدبین نموده، برای رواج بازار خود، فهمیده یا نفهمیده، پاره‌ای از اصطلاحات جاذب را به خورد عوام بیچاره داده و گمان کرده به لفظ «مجذوب علیشاه» یا «محبوب علیشاه» حال جذبه و حب دست می‌دهد و گاه وقاحت را از حد گذرانده و خود را دارای مقام ولایت کلّیه دانسته‌اند که منشأ آن تکبر، جهل و بی‌استعدادی آنان است. (مصطفوی، روح‌ الله (امام خمینی)، چهل حدیث، ص ۹۱، نشر موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، ۱۳۹۱)

مقام معظم رهبری می‌فرمایند: ما در بین سلسله‌ی علمی فقهی و حِکمی خودمان در حوزه‌های علمیه یک گذرگاه و جریان خاص‌الخاص داریم که می‌تواند برای همه الگو باشد، هم برای علما الگو باشد، هم برای آحاد مردم و هم برای جوان‌ها؛ می‌توانند واقعاً الگو باشند. اینها کسانی هستند که به پایبندی به ظواهر اکتفا نکردند. در طریق معرفت و طریق سلوک و طریق توحید تلاش کردند، مجاهدت کردند، کار کردند و به مقامات عالیه رسیدند. مهم این است که این حرکت عظیم سلوکی و ریاضتی را نه با طرق من‌درآوردی و تخیّلی مثل بعضی از سلسله‌ها و دکان‌های تصوّف و عرفان و مانند این‌ها، بلکه صرفاً از طریق شرع مقدّس به دست آوردند. همین سلسله‌ی مرحوم آقای قاضی – مجموعه‌ی این بزرگواران که از مرحوم حاج سید علی شوشتری شروع می‌شود – همه‌شان مجتهدین طراز اول بودند. (بیانات در ۲۶/۰۴/۱۳۹۱)

مهدی قیاسی کارگر مقدم

لینک کوتاه این صفحه:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *