صوفیان معتقدند که ظاهر دین برای عموم است، اما باطن آن برای خواص و اهل سلوک، در این رویکرد، آیات و احادیث بهگونهای تفسیر میشوند که با تجربههای عرفانی و شهودی سالک همخوانی داشته باشند. بنابراین انتقادات جدی به این اعتقاد وارد است که به برخی از آنها اشاره میکنیم.
نقد اول: فاصله گرفتن از نص و شریعت
تاویلگرایی گاه موجب میشود که معنای ظاهری آیات نادیده گرفته شود و به تفاسیر شخصی و شهودی بسنده گردد. این امر میتواند زمینهساز تضعیف شریعت و احکام عملی اسلام شود، بهویژه اگر تاویلها با نصوص شرعی در تضاد باشند.
نقد دوم: نسبیگرایی معنایی
تاویلگرایی میتواند به نسبیگرایی در فهم دین منجر شود؛ هر سالک یا شیخ، آیهای را مطابق تجربه خود معنا میکند. این رویکرد، وحدت معنایی دین را تهدید میکند و ممکن است به چندپارگی معرفتی بین مکاتب اسلامی بینجامد.
نقد سوم: سوءاستفاده از تاویل برای توجیه انحرافات
در برخی موارد، تاویلگرایی بهانهای برای توجیه رفتارها یا عقایدی بوده که با اصول اسلامی سازگار نیستند. نمونههایی از این دست در برخی نحلههای غالی صوفیانه دیده میشود که حتی اصول توحید یا نبوت را بهگونهای تاویل کردهاند که از چارچوب اسلام خارج شدهاند
نقد چهارم: دشواری فهم عمومی
تاویلهای پیچیده و رمزآلود، فهم دین را برای عموم دشوار میسازد و موجب انحصار معرفت در میان خواص میشود. این امر با رسالت عمومی دین اسلام که برای هدایت همه انسانها آمده، در تضاد است.
جمعبندی
تاویلگرایی در تصوف، اگرچه میتواند به ژرفنگری و کشف لایههای معنایی دین کمک کند، اما در صورت افراط، موجب فاصله گرفتن از نص، تضعیف شریعت، و گسترش تفسیرهای شخصی و غیرقابل سنجش میشود.
نویسنده: سید رضا موسوی
