آقاخان، امام فرقه اسماعیلیه نزاری، نهتنها رهبر دینی بلکه بازیگری فعال در عرصههای سیاسی، دیپلماتیک و توسعه جهانی است. این نقش چندوجهی، گرچه در ظاهر با چهرهای مدرن و انساندوستانه همراه است، اما در بطن خود پرسشهایی جدی درباره نسبت دین و قدرت، شفافیت و مشارکت، و استقلال فکری پیروان ایجاد میکند.
۱. سیاستورزی بدون پاسخگویی عمومی
آقاخان در تعامل با دولتها، نهادهای بینالمللی و سازمانهای توسعه، چهرهای دیپلماتیک و تأثیرگذار دارد. با این حال، تصمیمگیریهای سیاسی او معمولاً در فضای بسته و بدون نظارت عمومی صورت میگیرد. پیروان اسماعیلیه، بهویژه در کشورهای در حال توسعه، اغلب در جایگاه تابع قرار دارند و نقشی در جهتگیریهای سیاسی امام خود ایفا نمیکنند.
۲. همزیستی با قدرتهای جهانی
رویکرد آقاخان در سیاست بینالملل، مبتنی بر همکاری با قدرتهای غربی، نهادهای مالی جهانی و دولتهای سکولار است. این همزیستی، گرچه موجب گسترش نفوذ و منابع مالی شده، اما گاه با اصول استقلال دینی و عدالت اجتماعی در تعارض قرار گرفته است. نزدیکی بیش از حد به ساختارهای قدرت، خطر تبدیل دین به ابزار مشروعیتبخشی سیاسی را در پی دارد.
۳. غیبت از مسائل امت اسلامی
در حالی که بسیاری از رهبران دینی در جهان اسلام نسبت به مسائل امت، مانند فلسطین، فقر، تبعیض و استعمار فرهنگی موضعگیری میکنند، آقاخان غالباً سکوت اختیار کرده یا مواضعی خنثی اتخاذ میکند. این بیطرفی سیاسی، از منظر اخلاقی و دینی، قابل نقد است؛ زیرا امامی که مدعی هدایت معنوی است، نمیتواند نسبت به رنجهای مسلمانان بیتفاوت باشد.
در مجموع، نقد رویکرد سیاسی آقاخان نه از منظر نفی خدمات او، بلکه از موضع مطالبه شفافیت، پاسخگویی، و همسویی بیشتر با ارزشهای اسلامی در حوزه عدالت، استقلال و مشارکت مردمی صورت میگیرد. دین، اگر قرار است راهنمای زندگی باشد، باید در برابر قدرت، نه تابع بلکه منتقد و اخلاقمحور باشد.
نویسنده: سید رضا موسوی
