نقدهای-بنیادین-بر-مبانی-فکری-اسماعیلیه

نقدهای بنیادین بر مبانی فکری اسماعیلیه

فرقه اسماعیلیه با وجود نقش تاریخی و فرهنگی قابل توجه، در مبانی عقیدتی خود دچار چالش‌های جدی است. نفی صفات الهی، انکار معاد جسمانی، آمیختگی با فلسفه یونان و تأویل‌گرایی افراطی، از جمله مواردی است که موجب فاصله گرفتن این فرقه از اصول پذیرفته‌شده در اسلام شده‌ است. بررسی علمی و منصفانه این مبانی، می‌تواند به فهم بهتر تاریخ اندیشه اسلامی و شناخت جریان‌های فکری کمک کند.

در ادامه، به برخی از مهم‌ترین انتقادات وارد بر این فرقه اشاره می‌شود که مورد توافق منتقدان و حتی برخی از متفکران اسماعیلی نیز قرار دارد:

 

۱. نفی صفات الهی

اسماعیلیه برخلاف اشاعره و امامیه، هرگونه صفت را از ذات خداوند نفی می‌کنند. آنان معتقدند صفاتی چون علم، قدرت و حیات، نه عین ذات‌اند و نه زائد بر ذات، بلکه اصلاً خداوند فاقد صفت است. برای توجیه صفات ذکرشده در قرآن، به مفهومی به نام «عقل اول» متوسل می‌شوند که صفات الهی را به آن نسبت می‌دهند. این دیدگاه با نصوص قرآنی و احادیث اسلامی در تعارض است.

۲. انکار معاد جسمانی

اسماعیلیه به معاد روحانی معتقدند و بازگشت جسم انسان در قیامت را انکار می‌کنند. این باور با آیات صریحی از قرآن مانند «و گفت: چه کسی این استخوان را زنده می‌کند…» و احادیث فراوانی در تضاد است که بر معاد جسمانی تأکید دارند.

۳. آمیختگی با فلسفه یونانی

اسماعیلیه به شدت تحت تأثیر فلسفه یونان قرار گرفتند. مفاهیمی چون عقول عشره، افلاک نه‌گانه و صادر اول، از فلسفه یونان وارد مذهب آنان شد. با فروپاشی مبانی طبیعیات یونانی، بسیاری از اصول کلامی اسماعیلیه نیز دچار تزلزل شده‌اند.

۴. باطنی‌گری و تأویل افراطی

یکی از ویژگی‌های بارز اسماعیلیه، تأویل افراطی متون دینی و گرایش به باطن‌گرایی است. آنان معتقدند هر ظاهر، باطنی دارد که باید کشف شود. این رویکرد موجب شده بسیاری از احکام و آموزه‌های دینی به‌گونه‌ای تفسیر شوند که با ظاهر شریعت در تضاد باشند. چنین تأویلاتی گاه زمینه‌ساز انکار ضروریات دین و ایجاد خرافات شده است.

 

  • سید رضا موسوی

لینک کوتاه این صفحه:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *