مغالطات پنهان درباره «دین و انسانیت» (قسمت اول)

در روزگاری که هرکس با چند جمله احساسی و چند اصطلاح روان‌شناسی می‌تواند خود را «معلم خودشناسی» بنامد، شاهد پدیده‌ای هستیم که تخصص را قربانی جذابیت کلام کرده است. مجتبی تمسکی؛ فارغ‌التحصیل مهندسی شیمی از دانشگاه شیراز، اکنون با بیش از یک‌ونیم میلیون دنبال‌کننده در فضای مجازی، از مهندسی نفت به مهندسی روح انسان روی آورده است؛ اما بدون پشتوانه فلسفی و الهیاتی، به عرصه‌هایی چون دین، انسانیت، و عقل ورود می‌کند.(۱)

 

این‌گونه اظهار‌نظرها که با واژگان زیبا ولی بی‌پشتوانه بیان می‌شود، یادآور گفتمان «معنویت‌های خودبسنده» و «روان‌شناسی موفقیت سکولار» است؛ همان جریان‌هایی که در غرب، دین را از انسان جدا کردند و اکنون با بسته‌بندی بومی، در قالب سخنرانی‌های «انسان‌سازی بدون وحی» بازتولید می‌شوند.

در این یادداشت، بی‌آن‌که به شخصیت گوینده بپردازد، انظر الی ما قال، به تحلیل محتوایی دیدگاه‌های او درباره نسبت «دین و انسانیت» می‌پردازد.

 

۱. مغالطه‌ تقدم انسانیت بر دین

تمسکی می‌گوید: «دین پس از انسانیت است، نه پیش از آن.»

این سخن ناشی از خلط میان تکوین و تشریع است. درست است که در آفرینش، انسان پیش از نزول شریعت وجود دارد، اما در مسیر هدایت، دین همزاد انسان است. قرآن تصریح می‌کند: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا» (روم، ۳۰). یعنی دین همان فطرت الهی انسان است، نه امری بیرونی یا پسینی. انسانِ بی‌وحی، همچون نقشه‌ای بی‌جهت است: دارای مسیر، اما بی‌مقصد.

 

۲. مغالطه‌ «عقل کافی است»

او می‌گوید: «اگر هیچ پیامبری نبود، انسان با عقل خود باید به انسانیت می‌رسید.»

در کلام اسلامی، عقل «حجت باطنی» است، اما بدون وحی، ناقص و نسبی می‌شود. امام کاظم (علیه السلام) فرمود: «إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَیْنِ: حُجَّهً ظَاهِرَهً وَ حُجَّهً بَاطِنَهً…».

تاریخ نشان می‌دهد که عقلِ بی‌وحی، در نهایت به عقل ابزاری تبدیل می‌شود؛ همان عقلی که علم را به خدمت نظام سلطه، سلاح و اتم گرفت. دین، عقل را از «خودبسندگی» و خطای ارزش‌گذاری می‌رهاند.

 

۳. خلط میان انسانیت اخلاقی و معنویت الهی

او می‌گوید: «دین برای شبیه‌خدا شدن آمده و انسان‌سازی وظیفه ماست.» اما انسان‌سازی بدون هدایت الهی، به خودپرستی می‌انجامد، نه خداپرستی. قرآن می‌فرماید: «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی» (یوسف، ۵۳).

دین، رحمت و هدایت خداوند است که نفس را مهار می‌کند و اخلاق را از احساس صرف، به مسئولیت قدسی بدل می‌سازد.

 

۴. مغالطه در تمثیل مناسک بی‌انسانیت

او دینداری بی‌انسانیت را به آبیاری زمین بی‌بذر تشبیه می‌کند، اما از نظر قرآن، ایمان و عمل صالح دو بال‌اند، نه دو مرحله‌ی جدا: «الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» (بقره، ۲۵).

عبادات، کارگاه انسان‌سازی‌اند؛ نماز، تمرینِ گذشت از خود است و روزه، تمرین مهار نفس. مناسک، نه تکرار بی‌ثمر، بلکه تربیت تدریجی انسان است.

 

جمع‌بندی

گفتمان مجتبی تمسکی، با وجود نیت اخلاقی‌اش، بر خطای معرفتی استوار است. او عقل را جایگزین وحی و انسانیت را مقدم بر دین می‌گیرد، در حالی که در منطق وحی، دین بستر شکوفایی انسانیت است، نه رقیب آن.
انسانیتِ بدون دین، همچون شاخه‌ای جدا از درخت است که زود می‌پژمرد.

قرآن هشدار می‌دهد: «مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنکًا» (طه، ۱۲۴).

دین، عقل را به عشق و اخلاق را به عبودیت پیوند می‌دهد و تنها در این هم‌زیستی است که انسان از سطح «نیک‌زیستی» به مقام «خلیفه‌اللهی» می‌رسد.

بی‌تردید، باید مراقب بود که «سخنان زیبا اما بی‌ریشه» جای «حکمت وحیانی» را نگیرد؛ زیرا فریب کلمات خوش‌آهنگ، نخستین گامِ دوری از حقیقت است.

 

منبع:

(۱).https://ifilo.net/v/xuCOkHX

 

› حجت الاسلام دکتر احمد منصوری

لینک کوتاه این صفحه:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *