ایرانیان اسلام آوردن خود را مدیون عمر بن خطاب هستند؟

پاسخ اجمالی:

اسلام در زمان پیامبر از طریق نامه‌هایی که آن حضرت خطاب به منذر حاکم بحرین و خسروپرویز پادشاه ایران، جهت دعوت به دین اسلام نوشت، وارد ایران گردید. البته ایرانی که بحرین و یمن جزو آن بود؛ بنابراین ورود اسلام به ایران محدود به عصر خلیفه دوم نمی‌شود. ازاین‌رو پذیرش دین اسلام را مدیون خلیفه دوم نیستیم. علاوه بر این مذهبی که وارد ایران شد مذهب تسنن بود درحالی‌که مردم ایران به تشیع روی آوردند. ورود تشیع به ایران هم به اواخر قرن اول توسط اشعریان شیعی در قم شکل گرفت و پس‌ازآن حضور امام رضا (علیه‌السلام) و سادات و حکومت‌های شیعی نقطه عطفی در گسترش تشیع در ایران گردید.

 

پاسخ تفصیلی:

الف: اینکه تصور می‌شود عمر بن خطاب در اسلام آوردن ایرانیان نقش عمده‌ای داشته و ایرانیان اسلام خود را مدیون خلیفه دوم هستند سخن پسندیده‌ای نیست؛ زیرا شواهد و قرائن حاکی است که ایرانیان قبل از حمله اعراب به ایران یعنی در زمان پیامبر (صلی‌الله علیه واله) اسلام را پذیرفتند. افزون بر آن‌که اسلام آوردن ایرانیان تدریجی بوده و تا قرن سوم به طول انجامیده است. (۱)  ‌

شهید مطهری می‌‏نویسد: «علاقه ایرانیان به دین مقدس اسلام از همان آغاز ظهور دین مقدس شروع شد. قبل از آن‌که شریعت مقدس اسلام توسط مجاهدین مسلمان به این سرزمین بیاید، ایرانیان مقیم یمن به آیین اسلام گرویدند و با میل و رغبت به احکام قرآن تسلیم شدند و از جان‌ودل در ترویج شریعت کوشش نمودند و حتی در اسلام و مبارزه با معاندین نبی اکرم (صلی‌الله علیه واله) جان سپردند.» (۲)

مناطقی که قبل از حمله اعراب به ایران و در زمان پیامبر (صلی‌الله علیه واله) دین اسلام را پذیرفتند بحرین و یمن است؛ زیرا این دو منطقه در قدیم جزو ایران بوده است. طبری می‌نویسد: شاپور ساسانی زمانی که کودک بود، حکام بلاد عرب به ایران چشم طمع دوخته و به قتل و غارت بحرین پرداختند. وقتی شاپور بزرگ شد، انتقام سختی از اعراب نفوذی در بحرین گرفت و آنان را اخراج نمود و مهاجرین ایرانی را در بحرین و عمان، ساکن نمود. (۳)  بلاذری و ابن اعثم گزارش کرده‌اند که بحرین یکی از مناطق ایران است و پیامبر (صلی‌الله علیه و اله) در سال هشتم هجری با ارسال مُبلّغی به نام علاء حضرمی، مردم این منطقه را به دین اسلام، دعوت کرد. (۴) در دوران حکومت ساسانیان سلاطین برای بحرین مرزبان تعیین می‌کردند. (۵)  حتی ایرانیان فراوانی در سه شهر بحرین به نام شاپور، دارین و زاره، زندگی می‌کردند که در جریان مرتدین بحرین، علاء حضرمی به‌سختی توانست بر آنان غلبه کند.

پیامبر (صلی‌الله علیه واله) با ارسال نامه به مرزبان هَجَر، به نام سی بخت و حاکم بحرین، منذر بن ساوی و فرستادن علاء حضرمی به عنوان مُبلغ دین اسلام، مردم این منطقه را به دین اسلام دعوت نمود. (۶)  طبری علاء حضرمی را پیک نامه پیامبر (صلی‌الله علیه واله) به امیر بحرین، منذر بن ساوی در سال ششم هجری برشمرده است. (۷)  مردم این منطقه، دارای مذاهب مختلف مسیحی، یهودی، زرتشتی بودند. همچنین قبائل عرب عبدالقیس، بکربن وائل، تمیم و عجمان فارس در این منطقه به سر می‌بردند. حاکم آنان منذر بن ساوی و مرزبان هجر، سی بخت و اعراب و حتی عده‌ای از فارس‌ها، دعوت علاء بن حضرمی را پذیرفته و مسلمان شدند. یهود و زرتشت به پرداخت جزیه با علاء مصالحه کردند. (۸)  اولین والی که پیامبر (صلی‌الله علیه واله) به بحرین فرستاد خود علاء حضرمی بود که هم در امر ترویج اسلام و هم در مقام عامل پیامبر (صلی الله علیه و آله) در بحرین عمل می‌کرد. (۹)

پیامبر (صلی‌الله علیه واله) عبدالله بن حذافه را به سوی پادشاه ایران، خسروپرویز گسیل داشت. (۱۰)  خسروپرویز باکمال وقاحت، نامه پیامبر (صلی‌الله علیه واله) را پاره کرده و در جواب نامه مشتی خاک فرستاد (۱۱)  حضرت وی را نفرین نمود (۱۲)  و بشارت داد مسلمانان، مالک خاک او می‌شوند. (۱۳)  اگرچه این نامه در خسروپرویز، تأثیری نداشت، اما خبر غیبی پیامبر (صلی‌الله علیه واله) از کشته شدن پادشاه ایران، به فرستادگان خسروپرویز، باعث مسلمان شدن باذان، حاکم یمن و ایرانیان مقیم یمن شد. (۱۴)  چه‌بسا اسلام باذان و ایرانیان یمن بعد‌ها با رفت‌وآمد آنان به ایران در اسلام آوردن مردم ایران، تأثیر گذاشته باشد؛ بنابراین یمن و بحرین که سابقاً جزو ایران بود و سلاطین ساسانی حاکم آن را مشخص می‌کردند در زمان پیامبر (صلی‌الله علیه واله) با ارسال نامه و مبلغ به دین اسلام گرویدند؛ و این موضوع قبل از فتوحات اعراب شکل‌گرفته است. البته اگر ازنظر فردی در نظر بگیریم، شاید اولین مسلمان ایرانی، سلمان فارسی است و چنان‌که می‏دانیم، اسلام این ایرانی جلیل‌القدر آن‌قدر بالا گرفت که به شرف «سلمان منا اهل‌البیت» نائل شد. (۱۵)

 

ب: برخی از ایرانیان در زمان حکومت عمر به جهت نفوذ اسلام در ایران و رفتار مسلمانان، مسلمان شده‏‌اند. این نگرش، قابل‌قبول است؛ زیرا برخی از ایرانیان در زمان حکومت عمر بعد از جنگ‏‌های متعدد و پیروزی اعراب مسلمان بر ایران، مسلمان شدند. یکی از آثار مهم پیروزی مسلمانان نفوذ گسترش اسلام در ایران بود. هرگاه کشوری در جنگ پیروز گردد، فرهنگ و سنت و باور‌های دینی و سیاسی فاتحان بر کشور مغلوب اثر می‏‌گذارد. بعد از فتح ایران، برخی از مسلمانان رفتار معقول و منطقی با ایرانیان داشتند و برخی ایرانیان تحت تأثیر قرار گرفتند. رفتار مسلمانان و جاذبه‏های اسلامی از یک‌سو و زمینه‏‌های پذیرش اسلام توسط ایرانیان از جانب دیگر، موجب شد که برخی از ایرانیان اسلام بیاورند. ناگفته نماند، این روند آشنایی ایرانیان با اسلام و اسلام آوردن آنان تدریجی بوده و صد‌ها سال پس از فتح ایران ادامه داشت؛ همان‌گونه که در متون تاریخی به وجود بسیاری از زرتشتیان در مناطقی مانند کرمان، طبرستان، فارس، خوزستان و خراسان تا قرن‌های سوم و چهارم اشاره‌شده است. (۱۶)

 

ج: بااینکه اسلام در دوران پیامبر (صلی‌الله علیه واله) وارد بخش‌هایی از ایران قدیم مانند بحرین و یمن گردید و پس از رحلت پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه واله) از طریق فتوحات و حمله اعراب به ایران در دوره خلفا وارد ایران مرکزی شد؛ اما نکته قابل تامل این است که اگرچه اسلام تسنن وارد ایران گردید، اما مردم ایران در اواخر قرن اول از اسلام سنی دست کشیده و رو به تشیع آوردند. در اواخر قرن اول شیعیان اشعری ساکن کوفه، چون تحت تعقیب حجاج بن یوسف ثقفی بودند به ایران گریختند و بخش اعظم آنان وارد شهر قم شدند (۱۷)  و تشیع از شهر قم به نقاط دیگر ایران تسری داشت. (۱۸)  ورود امام رضا (علیه‌السلام) به ایران، ورود سادات و حکومت‌های شیعی آل‌بویه، علویان طبرستان، سربداران، آل کیا، صفویه و… باعث شد مردم ایران مذهب تشیع را بر تسنن ترجیح دهند و در عصر صفویه تشیع مذهب رسمی ایران گردید بنابراین ایرانیان دینی به خلیفه دوم ندارند.

 

نتیجه:

اسلام در زمان پیامبر از طریق نامه‌هایی که آن حضرت خطاب به منذر حاکم بحرین و خسروپرویز پادشاه ایران، جهت دعوت به دین اسلام نوشت، وارد ایران گردید. البته ایرانی که بحرین و یمن جزو آن بود؛ بنابراین ورود اسلام به ایران محدود به عصر خلیفه دوم نمی‌شود. ازاین‌رو پذیرش دین اسلام را مدیون خلیفه دوم نیستیم. علاوه بر این مذهبی که وارد ایران شد مذهب تسنن بود درحالی‌که مردم ایران به تشیع روی آوردند. ورود تشیع به ایران هم به اواخر قرن اول توسط اشعریان شیعی در قم شکل گرفت و پس‌ازآن حضور امام رضا (علیه‌السلام) و سادات و حکومت‌های شیعی نقطه عطفی در گسترش تشیع در ایران گردید.

 

پی نوشت:

۱. مرتضی مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص ۶۱.

۲. مجموعه ‏آثار استاد شهید مطهرى، ج ‏۱۴، ص ۱۰۱.

۳. تاریخ طبری، ج ۲ ص ۵۵-۵۶.

۴. ابن اعثم، الفتوح، تحقیق علی شیری، ج ۱ ص ۴۰؛ بلاذری، احمد بن یحیی بن جابر، فتوح البلدان، ص ۸۵.

۵. عباس اقبال، مطالعاتی در باب بحرین و جزایرو سواحل خلیج فارس، ص ۱۸.

۶. بلاذری، فتوح البلدان، ص ۸۵.

۷. تاریخ طبری، تحقیق، محمد ابوالفضل ابراهیم، ج ۲ ص ۶۴۵.

۸. بلاذری، فتوح البلدان، ص ۸۵-۸۶-۸۷.

۹. ابن اعثم کوفی، پیشین، ج ۱ ص ۴۰، تاریخ طبری، ج ۳ ص ۱۳۷.

۱۰. تاریخ طبری، ج ۲ ص ۶۴۴، ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱ ص ۱۹۹.

۱۱. ابن فقیه، البلدان، تحقیق یوسف الهادی، ص ۶۱۰.

۱۲. طبری، پیشین ج ۲ ص ۶۵۴.

۱۳. ابن فقیه، پیشین، ص ۶۱۰.

۱۴. ابن سعد، پیشین، ج ۱ ص ۱۹۹.

۱۵. ابن الأثیر، أسد الغابة، ج ۲، ص ۳۳۱.

۱۶. مقدسى، احسن التقاسیم فى معرفة الاقالیم، ص ۳۲۳، ۳۹۴ و ۴۱۴؛ المسعودی، التنبیه والإشراف، ص ۹۱ و ۹۲.

۱۷. قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، ص ۲۶۰،

۱۸. همان ص ۲۶۳ و ۲۷۹

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین سئوالات و شبهات

آخرین مطالب علمی

آخرین اخبار

پستی پیدا نشد

تولیدات چند رسانه ای