bts

BTS؛ سناریوی جهان‌شمولی بی‌هویت در قالب پاپ‌کالچر

وقتی در مورد BTS صحبت می‌کنیم، بیشتر مردم تصویری از هفت جوان پرانرژی، موزیک‌های پرهیجان و کلیپ‌های رنگارنگ به ذهنشان می‌آید. اما پشت این تصویر، واقعیت دیگری نهفته است: یک پروژه عظیم فرهنگی که هدفش چیزی فراتر از سرگرم‌کردن مخاطب است.

صنعت کی‌پاپ، از جمله BTS، با سرمایه‌گذاری سنگین کمپانی‌های چندملیتی و شبکه‌های رسانه‌ای جهانی طراحی شده تا فراتر از مرزهای جغرافیایی عمل کند. این اتفاق تصادفی نیست که BTS در نشست سازمان ملل سخنرانی می‌کند، کمپین‌های اجتماعی جهانی راه می‌اندازد و خود را «صدای نسل» می‌نامد. این‌ها همه ابزارهایی‌اند برای انتقال پیام‌های خاص؛ پیام‌هایی که اغلب با فرهنگ و هویت ملی ما تناسبی ندارند.

یکی از مهم‌ترین تاکتیک‌های BTS، استفاده از «قدرت نرم» در قالب موسیقی و ارتباط مستقیم با هواداران است. تعامل نزدیک با «آرمی» (فندوم جهانی BTS)، ایجاد حس تعلق گروهی، و القای شعارهایی مثل «Love Yourself» یا «Speak Yourself» در ابتدا بی‌ضرر به نظر می‌رسند. اما وقتی این پیام‌ها در بستری از نمادهای خاص، داستان‌های رمزآلود و ارجاع به آیین‌ها و ایدئولوژی‌های غیر بومی قرار می‌گیرند، معنای پنهان خود را آشکار می‌کنند.

نمادشناسی آثار BTS، یکی از کلیدهای فهم ماهیت واقعی این جریان است. استفاده مکرر از اشکال فراماسونری، تصاویر مرتبط با عرفان‌های نوظهور و ارجاعات غیرمستقیم به متون مقدس تحریف‌شده، تنها به زیبایی بصری خدمت نمی‌کند؛ بلکه ذهن ناخودآگاه مخاطب را با این مفاهیم آشنا و آن را به پذیرش تدریجی آن‌ها شرطی می‌کند.

اما چرا BTS برای نوجوانان و جوانان ایرانی خطرناک‌تر است؟ دلیلش در «فقدان محتوای بومی جایگزین» نهفته است. وقتی بازار موسیقی داخلی ما برای نسل نوجوان جذابیت کافی ندارد، طبیعی است که آن‌ها به سمت محصولاتی با کیفیت تولید بالا و بازاریابی هوشمند جذب شوند. مشکل اینجاست که این محصولات حامل فرهنگ دیگری هستند و این فرهنگ، ارزش‌های خاص خود را دارد که الزاماً با فرهنگ ما هم‌خوان نیست.

خطری که از این طریق ایجاد می‌شود، جهانی‌سازی فرهنگی بی‌هویت است؛ جایی که مرزها، زبان‌ها، سنت‌ها و باورهای ملی کم‌رنگ یا حذف می‌شوند تا یک فرهنگ یکدست، اما دستوری، جایگزین شود. در این فرهنگ، جایگاه خانواده، ساختار اخلاقی و معنویات سنتی اهمیت کمتری دارد و فردگرایی افراطی، آزادی بدون مسئولیت و جذابیت‌های موقت، پررنگ‌تر می‌شود.

اگر این روند ادامه پیدا کند، چند سال دیگر نسل جدید ما نه تنها ترجیح موسیقی و مد متفاوتی خواهد داشت، بلکه جهان‌بینی متفاوتی پیدا می‌کند. این تفاوت لزوماً بد نیست اگر نتیجه‌اش آگاهی و چندفرهنگی واقعی باشد، اما وقتی تغییرات هدایت‌شده و یک‌طرفه‌اند، آن وقت باید نگران شد.

راهکار صرفاً در «ممنوعیت» یا «نفرت‌پراکنی» نیست. باید با سواد رسانه‌ای، تولید محتوای بومیِ جذاب و افشای لایه‌های پنهان پدیده‌ای مثل BTS، کاری کرد که نوجوان خودش انتخابگر آگاه شود، نه مصرف‌کننده بی‌دفاع.

 

› مهدی قیاسی کارگرمقدم

لینک کوتاه این صفحه:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *