تعریف سابلیمینال (Subliminal)
سابلیمینال در لغت به معنای ادراکات زیرآستانهای (آستانهای :Liminal + زیر :Sub) است و در اصطلاح، پیامهایی هستند که ادعا شده است به گونهای طراحی شدهاند تا زیرِ آستانهٔ آگاهی خودآگاه فرد قرار گیرند و به طور مستقیم توسط ناخودآگاه پردازش شوند. به تعبیر دیگر این پیامها خارج از محدودهٔ آگاهی مستقیم فرد هستند و به صورت خودآگاه آین پیام ها را درک نمیکند؛ ولی بهصورت ناخودآگاه بر رفتار و تصمیمگیریهایش تأثیر میگذارند.
انواع سابلیمینال
این پیامها میتوانند دیداری یا شنیداری باشند. پیامهای دیداری معمولاً به صورت تصاویر یا فریمهایی هستند که با سرعت بسیار بالا (بیشتر از ۶۰ فریم در ثانیه) نمایش داده میشوند. اگر یک فریم از یک پیام خاص در یک فیلم با سرعت بالا نمایش داده شود، چشم انسان قادر به تشخیص آن نیست؛ ولی ناخودآگاه آن را پردازش میکند.
پیامهای شنیداری نیز به صورت اصواتی با فرکانسهایی خارج از محدوده شنوایی انسان (کمتر از ۲۰ هرتز یا بیشتر از ۲۰ کیلوهرتز) فرستاده میشوند. به عنوان مثال، گفته میشود که اگر یک جمله تشویقی مانند «تو قدرتمندی» با فرکانسی خارج از دامنه شنوایی انسان پخش شود، ناخودآگاه فرد تحت تأثیر آن قرار میگیرد.
تاریخچه سابلیمینال
اولین بار در دهه ۱۹۵۰، «جیمز ویکری»، محقق و تبلیغاتچی آمریکایی، مدعی شد که میتواند با استفاده از پیامهای سابلیمینال، فروش کوکاکولا را افزایش دهد. او ادعا کرد که با نمایش پیامهایی مانند «کوکاکولا بنوشید» در فواصل کوتاه در فیلمها، میتوان بر تصمیمات خرید مردم تأثیر گذاشت. ویکری مدعی شد در طول شش هفته با انتقال پیام سابلیمینال به حدود ۴۶۰۰۰ تماشاچی سینما توانسته است فروش کوکاکولا را تا بیش از ۱۸٪ افزایش دهد؛ ولی او هیچگاه دلیلی محکم و مستند به پژوهشهای معتبر علمی در پشتیبانی از ادعاهایش ارائه نکرد. سرانجام در سال ۱۹۶۲، اعتراف کرد که ادعایش بر اساس یک تحقیق ساختگی و دروغ بوده و تنها بستری برای بازاریابی، تبلیغات و کسب درآمد بودهاست. اعتراف او هیچ کمکی به جلوگیری از ترویج این دروغ بزرگ نکرد و از آن روزگار تاکنون سودجویان، سوار بر مرکب ناآگاهی گروهی از مردم میشوند و با طرح این ادعایِ جذاب و دروغین مبالغ هنگفتی را به جیب زدهاند.[i]
در دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی، برخی گروههای موسیقی متال ادعا میکردند که پیامهای سابلیمینال شیطانپرستی را در آهنگهای خود قرار دادهاند تا به صورت ناخودآگاه بر شنوندگان تأثیر بگذارند. این ادعاها باعث واکنشهای مختلف اجتماعی و قانونی شد، به طوری که برخی کشورها به دلیل نگرانیهای اخلاقی و حقوقی، استفاده از پیامهای سابلیمینال در تبلیغات را ممنوع کردند.
بررسی علمی ادعای مطرحشده
بسیاری از ادعاهای مطرح شده دربارهٔ تأثیرات چشمگیر پیامهای سابلیمینال بر رفتار و تصمیمگیری افراد، مبتنی بر شواهد علمی معتبر نیستند. برخی از تحقیقات علمی نشان میدهد که پیامهای سابلیمینال تأثیرات محدود و بسیار کم و ناپایدار دارند.
دکتر جوئل کوپر استاد روانشناسی دانشگاه پرینستون ایالات متحده و همکارش در پژوهشی به بررسی تأثیر پیامهای سابلیمینال بصری و شنیداری بر انگیزش و تصمیمگیریهای کوتاهمدت پرداخت.
حاصل تحقیق کوپر در مقاله “Subliminal Motivation: A Story Revisited” منتشر شد.[ii] این مقاله به بررسی تأثیر محرکهای سابلیمینال (ناخودآگاه) بر انگیزش و رفتار میپردازد و بهویژه تمرکز آن بر مسئله تشنگی به عنوان یک انگیزش پایهای انسانی است. کوپر و همکارش سعی کردند بفهمند که آیا پیامهای سابلیمینال میتوانند بر تصمیمگیریها و انگیزش کوتاهمدت افراد تأثیر بگذارند یا خیر. این تحقیق فرض را بر این قرار میدهد که پیامهای سابلیمینال ممکن است باعث ایجاد تغییرات در رفتار و احساسات شوند، حتی اگر افراد به صورت آگاهانه آنها را درک نکنند.
برای بررسی این فرضیه، محققان دو آزمایش طراحی کردند که در آن شرکتکنندگان به دو گروه تقسیم شدند: گروه آزمایش و گروه کنترل. در اولین آزمایش، شرکتکنندگان به تماشای یک قسمت از برنامه تلویزیونی سیمپسونها پرداختند که در آن محرکهای سابلیمینال مربوط به تشنگی، مانند نمایش سریع قوطیهای کوکاکولا و کلمه «تشنگی» برای مدت کوتاهی (۳۳ میلیثانیه) نشان داده شدند. سپس از آنها خواسته شد تا میزان تشنگی و انگیزش خود را قبل و بعد از تماشای برنامه ارزیابی کنند. نتایج نشان داد که افرادی که در معرض پیامهای سابلیمینال قرار گرفته بودند، در مقایسه با گروه کنترل، احساس تشنگی بیشتری داشتند. در آزمایش دوم، شرایط مشابهی ایجاد شد؛ ولی با تغییراتی در نوع محرکها و افراد مورد آزمایش، تا بررسی کنند که آیا این تأثیرات پایدار هستند یا به شرایط خاصی وابستهاند.
کوپر در مقاله خود نشان میدهد که اگرچه برخی از افراد بعد از مواجهه با پیامهای سابلیمینال به طور موقت تغییراتی در حالتهای انگیزشی خود احساس کردند، این تأثیرات پایدار نبوده و در شرایط کنترل شده و دقیق آزمایشگاهی به سختی قابل تشخیص بودهاند. علاوه بر این، کوپر نتوانسته است شواهد قوی و قاطعی ارائه دهد که نشان دهد پیامهای سابلیمینال میتوانند تغییرات عمده و بلندمدتی در رفتار یا انگیزش افراد ایجاد کنند. بنابراین پیامهای سابلیمینال میتوانند در شرایط خاص تأثیرگذار باشند؛ ولی این تأثیرات نه پایدار هستند و نه قابل تعمیم به همه افراد و همه موقعیتها.
در نهایت آنچه ازاین مقاله فهمیده می شود این است که تأثیرات پیامهای سابلیمینال به عوامل مختلفی وابستهاند، مانند شرایط محیطی، نوع محرکها، و وضعیت روانی فرد در آن لحظه. در نتیجه، حتی اگر پیامها بهطور مکرر در زندگی واقعی استفاده شوند، تأثیر آنها بهسرعت از بین میرود و بعید است که بتوانند تغییرات پایدار یا عمیقی در رفتار یا انگیزش فرد ایجاد کنند.
مقاله “Activation by Marginally Perceptible (“Subliminal”) Stimuli:
Dissociation of Unconscious From Conscious Cognition” پژوهش دیگری است که توسط دکتر گرینوالد استاد بازنشسته دانشگاه واشنگتن ایالات متحده و همکارانش انجام شده است.[iii] این مقاله نشان میدهد که تأثیر تحریک سابلیمینال بر رفتار مصرفکنندگان بسیار محدود و ناچیز است و نمیتواند به طور جدی رفتار مصرفکنندگان را تغییر دهد.
مسئلهٔ محققان دراین پژوهش این است که آیا پیامهای سابلیمینال میتوانند بر رفتار مصرفکنندگان و تغییر در تصمیمگیریهای مصرفی، ترجیحات و تمایلات خرید تأثیر داشته باشد یا خیر.
آنها از روشهای تجربی دقیق برای سنجش تأثیر پیامهای سابلیمینال بر رفتار مصرفکنندگان استفاده کردند. در این آزمایشها، پیامهای سابلیمینال در موقعیتهای مختلف و با محتواهای گوناگون به شرکتکنندگان نشان داده شد تا تأثیرات آنها بر تصمیمگیریهای خرید و انتخابهای مصرفی مورد ارزیابی قرار گیرد. دادهها از طریق مشاهده رفتار شرکتکنندگان پس از مواجهه با پیامهای سابلیمینال جمعآوری شد و پس از تحلیلهای آماری پیشرفته، نتایج با دقت تحلیل شد و سعی شد تا هرگونه تأثیر معنادار و پایدار شناسایی شود.
گرینوالد به این نتیجه رسید که تحریک سابلیمینال تأثیر معناداری بر رفتار مصرفکنندگان ندارد و بسیاری از ادعاهای اولیه در این زمینه اغراقآمیز بودهاند. نتایج مثبت گزارششده در مطالعات پیشین نیز ممکن است ناشی از خطاهای روششناختی یا تفسیر نادرست دادهها باشد. او و همکارانش تأکید دارند که شواهد علمی موجود، تأثیرات تحریک سابلیمینال را بسیار محدود و نقش عوامل محیطی، اجتماعی، و شناختی را بسیار مهمتر از تحریک سابلیمینال میداند. بنابراین قدرت تأثیرگذاری عوامل آگاهانه و خودآگاه بر رفتار مصرفکنندگان به مراتب بیشتر از پیامهای ناخودآگاه است. در نهایت تحقیقات بیشتری برای درک بهتر این پدیده نیاز است.
دکتر ایوا وَن دِن بوش و همکارانش نیز در مقاله “Mechanisms of masked priming: A meta-analysis. Psychological Bulletin” مکانیزمهای تأثیر پیامهای سابلیمینال را از طریق متاآنالیز بررسی کردند.[iv] این تحقیق نشان داد که پیامهای سابلیمینال میتوانند تأثیرات محدودی بر رفتار داشته باشند؛ ولی این تأثیرات به قدری ضعیف هستند که نمیتوان به صورت قطعی در مورد آنها نتیجهگیری کرد. نویسندگان تأکید میکنند که اگرچه این پژوهش به نتایج مثبتی در مورد تأثیرات پیامهای سابلیمینال دست یافته است؛ ولی هنوز بسیاری از جنبههای این پدیده ناشناخته باقی ماندهاند. بهویژه، مکانیزمهای دقیق چگونگی پردازش اطلاعات ناهشیار و چگونگی ارتباط آن با آگاهی هشیار نیاز به مطالعات بیشتری دارند.
سخن پایانی
باید منتظر ماند و دید که آیا روزی خواهد رسید که تأثیری فوقالعاده و پایدار از پیامهای سابلیمینال به اثبات برسد یا خیر. چرا سابلیمینال را نپذیریم اگر یک تحقیق معتبر با رعایت همهٔ معیارهای علمی ثابت کرده باشد که سابلیمینال تأثیری ماندگار و پایدار دارد و سبب میشود مثلاً با استفادهٔ از آن افراد فراوانی تحت شرایط آزمایش علمی، لاغر یا چاق شدهاند یا تاس بودهاند وبا سابلیمینال دوباره بر سرشان مو روییده است یا مشکل روحی روانی داشتهاند و کاملاً برطرف شده است یا فقیر بودهاند و ثروتمند شدهاند و…. اگر چنین باشد اتفاقاً ما هم به دیگران توصیه میکنیم که حتماً زیرنظر کارشناس متخصص از سابلیمینال استفاده کنند؛ ولی چه کنیم که هر چه بیشتر مطالعه میکنیم، بیشتر از تأثیرگذاری مانا و ماندگار آن ناامید میشویم. حال عجیب آنجاست که برخی از مروجان قانون جذب از پیامهای سابلیمینال به عنوان یکی از روشهای تجسم و تأکید مثبت استفاده میکنند. اینان برخی از سابلیمینالهای صوتی را به قیمتهای گزاف چندمیلیونی به فروش میرسانند. عدهای هم در فضای مجازی ایستگاه صلواتی سابلیمینال دارند و برای هر چه فکرش را بکنید و نکنید، سابلیمینال ارائه میکنند![v]
نویسنده: سید ابوالقاسم ظریف
منابع:
[i] • en.wikipedia.org/wiki/Subliminal_stimuli
[ii] Cooper, J., & Cooper, G. (2002). Subliminal motivation: A story revisited. Journal of Applied Social Psychology. (https://doi.org/10.1111/j.1559-1816.2002.tb01860.x)
کوپر، جی. گروه روانشناسی، دانشگاه پرینستون، ایالات متحده ((https://psychology.princeton.edu/people/joel-cooper
[iii] Greenwald, A.G & Klinger, M.R & Schuh E.S. (1995). Activation by Marginally Perceptible (“Subliminal”) Stimuli: Dissociation of Unconscious From Conscious Cognition. Journal of Experimental Psychology: General. Link (https://faculty.washington.edu/agg/pdf/Gwald_Kling_Schuh_JEPG_1995.OCR.pdf)
آنتونی گرینوالد استاد بازنشسته دانشگاه واشنگتن، ایالات متحده (https://psych.uw.edu/people/2785)
[iv] Van den Bussche, E., Van den Noortgate, W., & Reynvoet, B. (2009). Mechanisms of masked priming: A meta-analysis. Psychological Bulletin. Link
(https://psycnet.apa.org/doiLanding?doi=10.1037%2Fa0015329)
ایوا وَن دِن بوشه روانشناس و استاد دانشگاه کاتولیک لِوِن بلژیک(https://www.psychonomic.org/page/vandenbussche)