تناسخ در متون دینی

یکی از انحرافات اصلی شبه معنویت های نو پدید باور به تناسخ است که انکار معاد را در پی دارد. طبق نظر آنهایی که به تناسخ عقیده دارند قیامت، رسیدگی به حساب‌ها، بهشت و دوزخ‌ و خلاصه ثواب و عقاب عالم آخرت، جایگاه واقعی خود را از دست می‌دهد و جایی برای او باقی نمی‌ماند؛ زیرا آن‌ها می‌گویند اکثر قریب به اتفاق نوع بشر پیوسته پس از مرگ به دنیا بازمی‌گردند و هر نوبت پاداش یا کیفر اعمال خویش را در دنیا می‌بینند. چنین نظری با اساس تعالیم پیامبران الهی تنافی دارد و بر خلاف ضرورت دین مقدس اسلام است، و امامان شیعه صریحا آن‌ را کفر خوانده اند.

در تعریف تناسخ امام صادق‌(علیه‌السلام) نیز راجع به اهل تناسخ فرمود: “اینان پنداشته‌اند که نه بهشت و نه جهنمی است، و نه برانگیختن و زنده شدن است. قیامت در نظر آنان عبارت از این است که روح از قالبی بیرون رود و در قالب دیگری وارد شود. اگر در قالب اول نیکوکار بود بازگشتن در قالبی برتر و نیکوتر، در عالی‌ترین درجۀ دنیا خواهد بود، اما اگر بدکار، یا نادان بود، در پیکر بعضی از چهارپایان زحمتکش و باربر که حیاتشان با رنج و زحمت طی می‌شود، مستقر می‌گردد، یا در بدن پرندگان کوچک و بد قیافه‌ای که شب‌ها پرواز می‌کنند و به گورستان‌ها علاقه و انس دارند جای می‌گیرد”. (طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق، مصحح، خرسان، محمد باقر، ج 2، ص 344، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، 1403ق).

همچنین درباره ثمرات تناسخ مأمون به امام رضا(علیه‌السلام) گفت: دربارۀ کسانی که معتقد به تناسخ‌اند چه می‌فرمایید؟ حضرت در پاسخ فرمودند: “کسی که تناسخ را بپذیرد و به آن عقیده داشته باشد، به خدای تعالی کفر ورزیده و بهشت و دوزخ را غیر واقعی تلقی کرده است”. (شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق، مصحح، لاجوردی، مهدی، ج 2، ص 202، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق)

حال آنکه قرآن کریم در سوره مومنون آیات 99 و 100 درباره بازگشت به دنیا می‌فرماید: “چون یکیشان را مرگ فرا رسد گوید: پروردگارا، فرمان ده مرا به دنیا باز گردانند، شاید کارهای نیکی را که در گذشته ترک کرده بودم،(در حیات آینده) انجام دهم، (پاسخ داده می‌شود): هرگز، این سخنی است (بی‌اساس) که گوینده خود می‌گوید (و به آن ترتیب اثر داده نمی‌شود) و از پی (مرگ) اینان عالم برزخ است تا روزی که قیامت فرا رسد و از قبرها بر انگیخته شوند”.  همانطور که گذشت اسلام، بازگشت ارواح به دنیا در قالب یک شخص دیگر، یا یک موجود جاندار برای انجام کارهای خوب و به دست آوردن شرایط همزیستی با ارواح را قبول نداشته و صریحا آن‌را رد می‌کند. در تفاوت تناسخ با رجعت باید گفت، در تناسخ روح شخص پس از مرگ وارد بدن وکالبد موجود دیگری می‌شود در حالیکه در رجعت همان شخص پس از مرگ به صورت موقت به دنیا بر می‌گردد.

انواع تناسخ

1-تناسخ مُلکی(نفس انسانی، با از بین رفتن و مرگ بدن اول، بدون فاصله زمانی و بدون وقفه، وارد بدنی دیگر شود که این تناسخ ملکی دو قسم است: تناسخ نزولی و تناسخ صعودی).

الف: تناسخ نزولی(انتقال روح کامل نشده به جایگاهی پایین‌تر، مانند انسانی دیگر یا حیوان یا گیاه یا جماد. خود این قسم از تناسخ بر چهار گونه است که عبارتند از:

  • نسخ: انتقال روح انسان به جسم انسان دیگر
  • مسخ: انتقال روح انسان به جسم حیوان
  • رسخ: انتقال روح انسان به جسم گیاه
  • فسخ: انتقال روح انسان به جسم جماد

ب: تناسخ صعودی(انتقال روح از یک مرتبه و مرحله پایین‌تر به مرحله بالاتر است. مثلا روح از جسم نباتی به بدن حیوان منتقل می‌شود و سپس در مرحله بعد به جسم انسانی و در مرحله بعد، از جسم انسانی به مراتب بالاتر روحانی یا طبق نظر بعضی به فرشته یا جرم آسمانی منتقل می‌شود).

2-تناسخ ملکوتی این قسم از تناسخ عبارت است از انتقال نفس از بدن دنیوی به بدن اخروی‌ای که با اخلاق و ویژگی‌هایی که در دنیا کسب کرده است، تناسب دارد. این قسم از تناسخ به عقیده فلاسفه، نه تنها ممکن است بلکه واقع نیز شده است. این مسأله در ادبیات دینی، با عنوان تجسم اعمال بیان شده است.  مباحثی که در نقد تناسخ مطرح می‌شود، مربوط به تناسخ مُلکی است ولی تناسخ ملکوتی مورد قبول برخی حکما و فلاسفه مسلمان است.

با توجه به اینکه واژه‌ی تناسخ مشترک لفظی است برخی در استدلالی مغالطه‌آمیز مطلقِ تناسخ را به شیعه منتسب می‌کنند حال آنکه طبق آنچه گذشت، ادعای نسبت دادن مطلق تناسخ به شیعه یک اتهام بی اساس است.

گروه نقد شبه معنویت‌های نوپدید
موسسه فرق و ادیان حق پژوهی

X