پیرامون مسأله «حکومت اسلامی» به طور عام و «حکومت اسلامی پیش از ظهور امام زمان (عج)» به طور خاص، پرسش ها و شبهاتی مطرح است که دو قول اساسی آن مطرح و پاسخ مربوطه داده می شود.
قول اول: «ممنوعیت برافراشتن پرچم حکومت قبل از ظهور»
گروهی با استناد به برخی از روایات، تشکیل حکومت اسلامی قبل از قیام حضرت مهدی (عج) را کاری عبث و خطا می دانند و معتقدند که اگر در زمان غیبت امام عصر پرچمی به نام اسلام بر افراشته شود صاحب آن طاغوت است و نباید آن را یاری کرد.
17 روایت در باب سیزدهم “جهاد العدو” در کتاب “وسائل الشیعه” و تعدادی نیز در مقدمه صحیفه سجادیه آمده است که مجموع این روایات را می توان در پنج بخش تقسیم نمود.
دسته اول: ممنوعیت قیام قبل از ظهور
وَ أَخْبَرَنَا عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى اَلْعَطَّارُ بِقُمَّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ حَسَّانَ اَلرَّازِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ اَلْكُوفِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ عَنِ اِبْنِ مُسْكَانَ عَنْ مَالِكِ بْنِ أَعْيَنَ اَلْجُهَنِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ اَلْبَاقِرَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ: كُلُّ رَايَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِيَامِ اَلْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ صَاحِبُهَا طَاغُوتٌ
وسائل الشیعه 52/15
هر پرچمی که قبل از قیام قائم برافراشته شود، صاحب آن، طاغوت است.
استدلال به این روایات
«کل» از الفاظ «عموم» و «پرچم» در این روایت کنایه از مبارزه و قیام است.
این روایت می فرماید: تمام پرچم هایی که قبل از قیام حضرت برافراشته می شود پرچم غیر خدایی است و نباید به این قیام ها اعتنا نمود.
بررسی سندی
محمد بن إبراهيم النعماني و أخبرنا علي بن الحسين قال حدثنا محمد بن يحيى العطار بقم قال حدثنا محمد بن حسان الرازي قال حدثنا محمد بن علي الكوفي عن علي بن الحسين عن ابن مسكان عن مالك بن أعين الجهني قال سمعت أبا جعفر الباقر عليه السلام
محمد بن حسان الرازي: فاسد المذهب,ضعيف في الحديث
محمد بن علي الكوفي: رمي بالغلو, ضعيف جدا
بررسی دلالی
- عموم این روایت با ادله جهاد و دفاع و امر به معروف و نهی از منکر تخصیص می خورد.
لذا به این نتیجه می رسیم منظور از امام در این روایات، قیام هایی بوده است که برای هوای نفس و شخص محور بوده است و قیام کننده قصدش یاری خدا و دین خدا نبوده است.
- اگر هر قیامی طاغوت باشد پس قیام زید بن علی و حسین بن علی (شهید فخ) نیز باید طاغوت باشند در حالیکه ائمه اطهار علیهم السلام این دو قیام را تأیید فرموده اند.
- برخی روایات دلالت بر افراشته شدن پرچم های حقی قبل از قیام حضرت مهدی دارند:
«حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ اَلْحَسَنِ عَنْ أَخِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحَسَنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ اَلْحَلَبِيِّ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ يَحْيَى بْنِ سَامٍ عَنْ أَبِي خَالِدٍ اَلْكَابُلِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: كَأَنِّي بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ يَطْلُبُونَ اَلْحَقَّ فَلاَ يُعْطَوْنَهُ ثُمَّ يَطْلُبُونَهُ فَلاَ يُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِكَ وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلاَ يَقْبَلُونَهُ حَتَّى يَقُومُوا وَ لاَ يَدْفَعُونَهَا إِلاَّ إِلَى صَاحِبِكُمْ قَتْلاَهُمْ شُهَدَاءُ أَمَا إِنِّي لَوْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ لاَسْتَبْقَيْتُ نَفْسِي لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ»
الغیبه نعمانی273/1
ابو خالد كابلى از امام باقر عليه السّلام روايت كرده است كه آن حضرت فرمود:گوئى مىبينم كه قومى در مشرق خروج كردهاند و خواستار حقّاند ولى به ايشان داده نمىشود،باز خواستار آن مىشوند و به آنان داده نمىشود،پس چون چنين مىبينند شمشيرهاى خود را بر گردن خويش مىافكنند(آمادۀ كارزار مىشوند)پس آنچه مىطلبند به ايشان بدهند ولى ايشان از پذيرفتن آن خوددارى مىكنند تا اينكه قيام نمايند و آن را به كسى باز ندهند مگر به صاحب شما،كشتگانشان شهيدند،بدانيد اگر من خود آن را در مىيافتم حتما خود را براى صاحب اين قیام نگاه مىداشتم»
سند و دلالت
محمد بن إبراهيم النعماني حدثنا أحمد بن محمد بن سعيد قال حدثني علي بن الحسن عن أخيه محمد بن الحسن عن أبيه عن أحمد بن عمر الحلبي عن الحسين بن موسى عن معمر بن يحيى بن سام عن أبي خالد الكابلي عن أبي جعفر عليه السلام إنه قال…
طبق نظر رجالیون تمامی راویان این روایت ثقه هستند.
از عبارت “قتلاهم شهید” استفاده می شود که این قیام حق می باشد چرا که اگر بر حق نبود کشته های آن ها شهید حساب نمی شدند.
دسته دوم: مشکلات و صدمات ناشی از قیام
این دسته از روایات از قیام قبل از ظهور حضرت مهدی نهی کرده اند چرا که شیعه دچار صدمه می شود
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ما خَرجَ و لا يَخرُجُ مِنّا أهلَ البيتِ إلى قيامِ قائمِنا أحَدٌ لِيَدْفعَ ظُلما أو يَنْعَشَ حقّا إلاّ اصطَلَمَتْهُ البَلِيّةُ ، و كانَ قِيامُهُ زِيادةً في مَكْروهِنا و شيْعَتِنا
صحیفه سجادیه 22
امام صادق عليه السلام: هيچ فردى از ما خاندان براى زدودن ستم، يا زنده كردن حقّى قيام نكرده، و تا پيش از قيام قائم ما، قيام نخواهد كرد، مگر آن كه گرفتاري ها او را از پاى درآورده و درمى آورد و قيام او بر ناراحتى ما و شیعیان ما افزوده و مى افزايد.
سند و دلالت
حَدَّثَنِي عُمَيْرُ بْنُ مُتَوَكِّلٍ الثَّقَفِيُّ الْبَلْخِيُّ عَنْ أَبِيهِ: مُتَوَكِّلِ بْنِ هَارُون قال: ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ…
آیت الله خوئی: فهو لم تثبت وثاقته
این دسته از روایت ها ناظر به این است که قیام های قبل از قیام حضرت ولی عصر ارواحنا فداه شکست خورده، باعث ایجاد مشکلات و صدمات زیادی به مؤمنین می شوند.
بنابراین تشکیل حکومت در عصر غیبت چیزی جز گرفتاری و آفت نصیب شیعیان نمی کند.
بررسی روایت
- این روایت از مجعولات است تا مردم را از توجه به قیام علیه حکام ظالم بازدارد.
- در متن روایت آمده ما خرج و لایخرج یعنی خارج نشده و خارج نمی شود پس شامل قیام امام حسین هم می شود که حضرت آن را تخطئه کرده اند.
- در احیای دین هر مسلمانی مامور به انجام وظیفه است ولو نتیجه ظاهرا مطلوب نباشد.
- این روایت درصدد بیان وظیفه ائمه اطهار علیهم السلام است که تشکیل حکومتشان تا قبل ظهور امکان پذیر نیست اما نفی حکومت شیعیان و فقها را نمی کند.
دسته سوم: هدر رفتن خون مومنان
أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: عَلَيْكُمْ بِتَقْوَى اَللَّهِ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ وَ اُنْظُرُوا لِأَنْفُسِكُمْ فَوَ اَللَّهِ إِنَّ اَلرَّجُلَ لَيَكُونُ لَهُ اَلْغَنَمُ فِيهَا اَلرَّاعِي فَإِذَا وَجَدَ رَجُلاً هُوَ أَعْلَمُ بِغَنَمِهِ مِنَ اَلَّذِي هُوَ فِيهَا يُخْرِجُهُ وَ يَجِيءُ بِذَلِكَ اَلرَّجُلِ اَلَّذِي هُوَ أَعْلَمُ بِغَنَمِهِ مِنَ اَلَّذِي كَانَ فِيهَا وَ اَللَّهِ لَوْ كَانَتْ لِأَحَدِكُمْ نَفْسَانِ يُقَاتِلُ بِوَاحِدَةٍ يُجَرِّبُ بِهَا ثُمَّ كَانَتِ اَلْأُخْرَى بَاقِيَةً تَعْمَلُ عَلَى مَا قَدِ اِسْتَبَانَ لَهَا وَ لَكِنْ لَهُ نَفْسٌ وَاحِدَةٌ إِذَا ذَهَبَتْ فَقَدْ وَ اَللَّهِ ذَهَبَتِ اَلتَّوْبَةُ فَأَنْتُمْ أَحَقُّ أَنْ تَخْتَارُوا لِأَنْفُسِكُمْ إِنْ أَتَاكُمْ آتٍ مِنَّا فَانْظُرُوا عَلَى أَيِّ شَيْءٍ تَخْرُجُونَ وَ لاَ تَقُولُوا خَرَجَ زَيْدٌ ، فَإِنَّ زَيْداً كَانَ عَالِماً وَ كَانَ صَدُوقاً وَ لَمْ يَدْعُكُمْ إِلَى نَفْسِهِ وَ إِنَّمَا دَعَاكُمْ إِلَى اَلرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ، وَ لَوْ ظَهَرَ لَوَفَى بِمَا دَعَاكُمْ إِلَيْهِ إِنَّمَا خَرَجَ إِلَى سُلْطَانٍ مُجْتَمِعٍ لَيَنْقُضَهُ فَالْخَارِجُ مِنَّا اَلْيَوْمَ إِلَى أَيِّ شَيْءٍ يَدْعُوكُمْ إِلَى اَلرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ فَنَحْنُ نُشْهِدُكُمْ أَنَّا لَسْنَا نَرْضَى بِهِ وَ هُوَ يَعْصِينَا اَلْيَوْمَ وَ لَيْسَ مَعَهُ أَحَدٌ وَ هُوَ إِذَا كَانَتِ اَلرَّايَاتُ وَ اَلْأَلْوِيَةُ أَجْدَرُ أَنْ لاَ يُسْمَعَ مِنَّا إِلاَّ مَنِ اِجْتَمَعَتْ بَنُو فَاطِمَةَ مَعَهُ فَوَ اَللَّهِ مَا صَاحِبُكُمْ إِلاَّ مَنِ اِجْتَمَعُوا عَلَيْهِ إِذَا كَانَ رَجَبٌ فَأَقْبِلُوا عَلَى اِسْمِ اَللَّهِ وَ إِنْ أَحْبَبْتُمْ أَنْ تَتَأَخَّرُوا إِلَى شَعْبَانَ فَلاَ ضَيْرَ وَ إِنْ أَحْبَبْتُمْ أَنْ تَصُومُوا فِي أَهَالِيكُمْ فَلَعَلَّ ذَلِكَ يَكُونُ أَقْوَى لَكُمْ وَ كَفَاكُمْ بِالسُّفْيَانِيِّ عَلاَمَةً.
بر شما باد به تقوا و ترس از خداى یگانه اى که شریک ندارد، و خود را واپایید که به خدا سوگند مردى از شما که رمۀ گوسفند دارد و براى آنها چوپانى داناتر به وضع گوسفندان از او بیاید آن چوپان نخستین را بیرون کند و این مردى را که داناتر به وضع گوسفندان اوست به جاى او گذارد. به خدا سوگند اگر براى یک نفر از شما دو جان بود که با یکى از آنها نبرد میکردید و تجربه مى آموختید، و دیگرى به جاى میماند و با آن بدانچه براى او آشکار شده بود کار میکرد ولى یک جان بیشتر نیست، و چون آن یک جان بیرون رفت به خدا قسم که توبه از دست خواهد رفت.
پس شما خود بهتر میتوانید براى خویش [رهبر] انتخاب کنید. اگر یکى از ما خاندان به نزد شما آمد بنگرید تا روى چه منظور و هدفى میخواهید خروج و شورش کنید، و نگویید: زید خروج کرد؛ زیرا زید مرد دانشمند و راستگویى بود و شما را به خویشتن دعوت نمیکرد، بلکه او شما را به رضایت آل محمد دعوت میکرد، و اگر پیروز شده بود به طور مسلم به همان که شما را بدو دعوت کرده بود وفادارى مینمود. جز این نبود که او به حکومتى شورید که از هر جهت فراهم و آمادۀ دفاع از او بود و میخواست آن را در هم بکوبد ولى آن کس که امروز خروج کند آیا به چه چیز شما دعوت کند؟
آیا به رضایت آل محمد(ص) دعوت کند؟ که ما شما را گواه میگیریم که به چنین کسى راضى نیستیم و او امروزه که کسى با وى همراه نیست، نافرمانى ما کند و هنگامى که پرچمها و بیرقها را پشت سر خود ببیند سزاوارتر است که سخن ما را نشنود، مگر کسى که همۀ فرزندان فاطمه گرد او جمع شوند.
به خدا سوگند آن کس را که شما میخواهید نیست مگر کسى که همه [بنىفاطمه] بر گرد او جمع شوند، همین که ماه رجب شد به نام خداى عزوجل رو آورید، و اگر خواستید تا ماه شعبان هم عقب اندازید زیانى نیست و اگر بخواهید ماه رمضان هم فریضۀ روزه را در میان خاندان خود بگیرید شاید این کار موجب نیروى بیشترى براى شما باشد، و همان خروج سفیانى [براى علامت و نشانه] شما را بس است.
سند و دلالت
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عِيصِ بْنِ اَلْقَاسِمِ قَالَ سَمِعْتُ
حدیث صحیح است.
این روایت به شیعیان سفارش می کند با هرکسی که برای خود خروج می کند گرچه از خاندان پیامبر باشد قیام نکنید که در این صورت خون خود را به هدر و خویش را بی جهت به کشتن داده اید.
پاسخ
فضای صدور روایت
در زمان امام صادق علیه السلام، قیام بنی العباس علیه بنی امیه بوده است، عده ای به سراغ حضرت می رفتند ولی حضرت قیام را نپذیرفتند بعد به سراغ عبدالله بن حسن رفتند او پذیرفت و پسرش را “مهدی” معرفی کرد و مورد نیرنگ منصور قرار گرفت و کشته شد.
بررسی دلالت روایت
بخش اول جان خود را در اختیار هر رهبر نامشروعی قرار ندهید که جانتان هدر می رود!
بخش دوم امام صادق هشدار می دادند که گرچه قیام زید مورد تأیید است اما خودتان را با زید مقایسه نکنید.
بخش سوم: حضرت نشانه های مهدی را فرمودند تا فتنه مهدی بودن فرزند عبدالله بن حسن را خنثی کنند.
دسته چهارم: توقف قیام شیعیان بر خروج سفیانی
وعَنْ سَدِيرٍ قَالَ : قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَا سَدِيرُ اِلْزَمْ بَيْتَكَ وَ كُنْ حِلْساً مِنْ أَحْلاَسِهِ وَ اُسْكُنْ مَا سَكَنَ اَللَّيْلُ وَ اَلنَّهَارُ فَإِذَا بَلَغَ أَنَّ اَلسُّفْيَانِيَّ قَدْ خَرَجَ فَارْحَلْ إِلَيْنَا وَ لَوْ عَلَى رِجْلِكَ
وسائل الشیعه 51/15
امام صادق علیه السلام به سدیر فرمود: «در جریانها و قیامها وارد نشو، بنشین، به زمین بچسب مانند زیر اندازی که از پوست است و در گوشهای میاندازند تا روزها و شبها آرام میگذرند، تو هم آرام باش. اگر خبر به شما رسید که سفیانی خروج کرده ولو پیاده»
این روایت مخصوص سدیر نیست و امام علیه السلام تصریح دارند که تا خروج سفیانی و قیام قائم هیچکس نباید قیام کند.
بررسی دلالت
- سدیر فردی حماسی و احساسی بود که حضرت در صدد کنترل وی بودند.
- برخی شیعیان از امام صادق می خواستند با ابومسلم همکاری کند یا وی را تایید نماید که سدیر جز این ها بود.
- دستور حضرت نفی دفاع شخصی و عمومی نبود و تمامی اقدامات را نفی نکرده است.
در روایتی از معلی بن خنیس به مخالفت امام با سدیر اشاره شده است:
عن المعلی بن خنیس قال: ذهبت بکتاب عبد السلام بن نعیم و سدیر و کتب غیر واحد إلی أبی عبد الله علیه السلام حین ظهرت المسودة قبل أن یظهر ولد العباس بأنا قد قدرنا أن یؤول هذا الامر إلیک فما تری؟ قال : فضرب بالکتب الأرض ثم قال : أف أف ما أنا لهؤلاء بإمام أما یعلمون أنه إنما یقتل السفیانی.
کافی 331/8
معلی بن خنیس می گوید: در زمان ظهور ابومسلم و قبل از تسلط کامل بنی عباس به محضر امام صادق علیه السلام رسیدم و نامه های جمعی از اصحاب از جمله عبدالسلام بن نعیم و سدیر را به ایشان دادم که در آن نوشته بودند ما پیش بینی کرده ایم که امر خلافت به شما خواهد رسید، نظر شما چیست؟ حضرت نامه ها را بر زمین زد و فرمود : «وای بر اینها! من امام این جماعت نیستم. آیا اینان نمی دانند نشانه قائم ما و به خلافت رسیدن ما، کشته شدن سفیانی است.»
دسته پنجم: ممنوعیت به زحمت انداختن دیگران
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: اَلْغَبَرَةُ عَلَى مَنْ أَثَارَهَا هَلَكَ اَلْمَحَاضِيرُ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا اَلْمَحَاضِيرُ قَالَ اَلْمُسْتَعْجِلُونَ أَمَا إِنَّهُمْ لَنْ يُرِيدُوا إِلاَّ مَنْ يَعْرِضُ لَهُمْ ثُمَّ قَالَ يَا أَبَا اَلْمُرْهِفِ أَمَا إِنَّهُمْ لَمْ يُرِيدُوكُمْ بِمُجْحِفَةٍ إِلاَّ عَرَضَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُمْ بِشَاغِلٍ ثُمَّ نَكَتَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فِي اَلْأَرْضِ ثُمَّ قَالَ يَا أَبَا اَلْمُرْهِفِ قُلْتُ لَبَّيْكَ قَالَ أَ تَرَى قَوْماً حَبَسُوا أَنْفُسَهُمْ عَلَى اَللَّهِ عَزَّ ذِكْرُهُ لاَ يَجْعَلُ اَللَّهُ لَهُمْ فَرَجاً بَلَى وَ اَللَّهِ لَيَجْعَلَنَّ اَللَّهُ لَهُمْ فَرَجاً .
کافی 273/8
غبار بر سر كسى نشيند كه آن را برانگيزد و محاضير هلاك گشتند.عرض كردم:قربانت گردم محاضير كيانند؟ فرمود: شتابكنندگان[در ظهور دولت حق].همان ايشان قصد سوء نكنند مگر به كسانى كه متعرض آنان شوند. سپس فرمود:اى ابا المرهف! مخالفان براى شما توطئۀ بنياد كنى نچينند،مگر آنكه خداوند عزّ و جلّ مانعى در راه اجراى آن براى ايشان پيش آورد. سپس امام باقر عليه السّلام چيزى را بر زمين كوبيد و فرمود: اى ابا المرهف! عرض كردم: بلى،فرمود:آيا خداوند مردمى را كه خود را وقف راه او كردهاند به فرجى پاداش ندهد؟ آرى بخدا سوگند كه هر آينه خداوند براى آنها گشايشى پديد آورد.
سند و دلالت
محمد بن يعقوب الكليني عدة من أصحابنا عن أحمد بن محمد بن خالد عن محمد بن علي عن حفص بن عاصم عن سيف التمار عن أبي المرهف عن أبي جعفر عليه السلام قال…
محمد بن علی رمي بالغلو,ضعيف جدا
ابی مرهف مجهول است
این روایت بر این دلالت دارد که مومن نباید عجله کند و پیش از فرا رسیدن موعد فرج امام زمان و زوال ملک ظالم، به دنبال برقراری حکومت قسط و عدل برود و بی جهت خود را به زحمت اندازد.
پاسخ
مشخص نیست ابی مرهف کیست و شاید امام در حال تقیه بوده اند تا وی به منصور گزارش ندهد امام به فکر قیام هستند.
امام صادق علیه السلام در حال جلوگیری از توقع و انتظار شیعه در خروج اهل بیت به عنوان ناجی مستضعفین جهان و برقرار کننده حکومت جهانی قبل از فرا رسیدن موعدش بگیرند نه اینکه هیچ قیامی در هیچ شرایطی اتفاق نیفتد.
قول دوم: در مقابل قول اول نظر دیگری وجود دارد که قیام در مقابل ظلم و در صورت امکان تشکیل حکومت برای پیاده کردن اسلام را از روایات و احادیث بسیاری از ائمه اطهار علیهم السلام اثبات میکند.
این گروه که غالب علمای شیعه در عصر غیبت را شامل میشود قائل به ناکارآمدی قوانین اسلامی در عصر غیبت نمیباشند.
به عنوان نمونه دو روایتی که در مقابل قول اول هست بیان میگردد:
- امام رضا علیه السلام می فرمایند:
«ان الخلق لمّا وقفوا علی حدّ محدود وأمروا أن لا یتعدّوا تلک الحدود لما فیه من فسادهم لم یکن یثبت ذلک ولایقوم اِلاّ بأن یجعل علیهم فیها أمینا یأخذهم بالوقت عندما أبیح لهم ویمنعهم من التعدی علی ما خطر علیهم، لأنّه لو لم یکن ذلک لکان أحد لا یترک لذّته ومنفعته لفساد غیره فجعل علیهم قیّم یمنعهم من الفساد ویقیم فیهم الحدود والاحکام. ومنها أنا لا نجد فرقة من الفرق ولاملّة من الملل بقوا وعاشوا الاّ بقیّم ورئیس لما لابدّ لهم فی أمر الدّین والدّنیا فلم یجز فی حکمه الحکیم أن یترک الخلق ممّا یعلم أنّه لابدّ لهم منه ولا قوام لهم الاّ به فیقاتلون به عدوّهم ویقسمون به فیئهم ویقیمون به جمعتهم وجماعتهم ویمنع ظالمهم من مظلومهم»
علل الشرایع 253/1
خلایق به رعایت چارچوبی (قوانینی) ملزم شده اند و فرمان داده شده اند که از آن تجاوز نکنند، زیرا تجاوز از آن، فساد و تباهی آنان را به دنبال می آورد، این چارچوب (قانون الهی) ثابت نمی شود و رعایت آن محقَّقَ نمی گردد مگر آن که برای مردم در راه حفظ آن محدوده، امینی قرار داده شود که (با آگاهی از قوانین و حدود آن) اعمال مباح را بر مردم اعلام کند و از تجاوز به اعمال غیرمجاز بازشان دارد، زیرا اگر این گونه نباشد هیچ کس لذّت و منفعت خود را ترک نمی کند، اگر چه رسیدن به آن، تباهی و ضرر دیگران را به دنبال داشته باشد پس خداوند سرپرست و (امیری) برآنان قرار داد تا از فساد بازشان دارد و حدود و احکام الهی را در بین آنان برپادارد. و دیگر آن که ما هیچ گروهی از گروه ها و هیچ ملّتی از ملّت ها را نمی یابیم که باقی مانده و زندگی کرده باشند مگر آن که دارای سرپرست و رئیسی باشند، زیرا برای مردم در امر دین و دنیای آنان وجود چنین شخصی ضروری است پس خداوند متعال بر اساس حکمت خود ترک چیزی را که می داند انسان ها به آن نیازمندند جایز نمی داند و هیچ استواری در امور آنان برپا نخواهد شد مگر به وجود چنین شخصی تا با دشمنانشان بجنگد و بیت المال را بین آنان تقسیم کند و نماز جمعه و جماعت آنان را برپا دارد و مانع از ظلم ظالم برمظلوم گردد.
- قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : أَيُّهَا اَلْمُؤْمِنُونَ إِنَّهُ مَنْ رَأَى عُدْوَاناً يُعْمَلُ بِهِ وَ مُنْكَراً يُدْعَى إِلَيْهِ فَأَنْكَرَهُ بِقَلْبِهِ فَقَدْ سَلِمَ وَ بَرِئَ وَ مَنْ أَنْكَرَهُ بِلِسَانِهِ فَقَدْ أُجِرَ وَ هُوَ أَفْضَلُ مِنْ صَاحِبِهِ وَ مَنْ أَنْكَرَهُ بِالسَّيْفِ لِتَكُونَ كَلِمَةُ اَللَّهِ هِيَ اَلْعُلْيٰا وَ كَلِمَةُ اَلظَّالِمِينَ هِيَ اَلسُّفْلَى فَذَلِكَ اَلَّذِي أَصَابَ سَبِيلَ اَلْهُدَى وَ قَامَ عَلَى اَلطَّرِيقِ وَ نَوَّرَ فِي قَلْبِهِ اَلْيَقِينُ
روضه الواعظین 364/2
امير المؤمنين على(عليه السّلام)فرموده است،اى مؤمنان!هر كس ببيند ظلم و ستمى مىشود و ناپسنديدهيى ببيند كه مردم را به انجام آن فرا مىخوانند و حد اقل با دل خود آن را انكار كند،همانا خودش سلامت يافته و از عذاب رهايى مىيابد و هر كس آن را با زبان انكار كند و بگويد پاداش مىيابد-و او از شخص اول برتر است-و آن كس كه با شمشير آن را انكار كند تا كلمۀ خداوند برتر و گفتار ستمگران پست شود، او كسى است كه به راه رستگارى رسيده و به راه راست ايستاده و نور يقين در دلش تابان شده است .
امام خمینی (ره):
ما تکلیف داریم… اینکه میگوید حکومت لازم نیست، معنایش این است که هرج و مرج باشد. اگر یک سال حکومت در یک مملکتی نباشد، نظام در یک مملکتی نباشد، آنطور فساد پر میکند مملکت را که آن طرفش پیدا نیست. آنکه میگوید حکومت نباشد، معنایش این است که هرج و مرج بشود؛ همه هم را بکُشند؛ همه به هم ظلم بکنند برای اینکه حضرت بیاید. حضرت بیاید چه کند؟ برای اینکه رفع کند این را، این یک آدم عاقل، یک آدم اگر سفیه نباشد، اگر مغرض نباشد، اگر دست سیاست این کار را نکرده باشد که بازی بدهد ماهارا که ما کار به آنها نداشته باشیم، آنها بیایند هر کاری میخواهند انجام بدهند، این باید خیلی آدم نفهمی باشد!
صحیفه امام 15/21
برگرفته از نشریه مبلغان :: فروردین و اردیبهشت 1396