جمعبندی موضوع بیست و یکم گروه مقدسنما را با عنوان «مقایسه فرهنگ دینی بین رژیم پهلوی و جمهوری اسلامی» را در ادامه بخوانید:
قسمت دوم: محدودیت هیئات و عزاداری
قسمت سوم: مواجهه با آثار، اماکن و مفاخر مذهبی و فرهنگی
اگرچه در نگاه اول مقایسه جمهوری اسلامی با حکومت پهلوی، از نظر عدهای کار ابلهانه و بیهودهای به نظر میرسید، اما با حمایت برخی از اعضای گروه «مقدسنما» از ساواک و رژیم منحوس پهلوی، به اهمیت این موضوع بیشتر پی بردیم.
شاید برای بسیاری از مخاطبین این گروه بسیار عجیب باشد که چگونه عدهای که سنگ امامزمان (علیهالسلام) و تشیع را به سینه میزنند، از رژیم پهلوی و ساواک دفاع میکنند و آنان را در حد جمهوری اسلامی و حتی بالاتر میدانند، اما این دفاع، خود ریشه در محبت عمیق به تشکیلاتی دارد که در دوران پهلوی تأسیس شد. تشکیلات انجمن حجتیه در زمانی شکل گرفت که عوامل بیگانه و ساواک بر اکثریتقریببهاتفاق گروهها تسلط داشتند و بسیاری از گروههای بهظاهر مذهبی توسط آنان پایهریزی شد. بسیاری از مبانی این تشکیلات با مخفیکاری این گروه و فعالیت زیرزمینی، همچنان مخفی و مغفول مانده است.
تا زمانی که اعضای انجمن حجتیه باور نداشته باشند که ولیفقیه (حاکم جامعه اسلامی در زمان ما) حجتِ امامزمان بر ایشان و همچنین امامزمان حجت خدا بر ولیفقیه است، مشابه چنین ایرادهایی به جمهوری اسلامی ایران و ولیفقیه خواهند گرفت، و ما هم مجبور به پاسخیم تا عده بیشتری را گمراه نسازند. اگرچه تشکیلات انجمن حجتیه با برنامهریزی تشکیلاتی و با پیام دادن به افراد، سعی میکند یا آنها را از شرکت در مباحثهها منصرف کند و یا به آنها القا کند که حداقل با تقیه، هرگونه انتصاب خودشان را به حجتیهایها منکر شوند، (تقیه اصطلاحی است که توسط سران انجمن حجتیه بجای نفاق در مقابل غیر انجمنیها بکار میرود نه تقیهای که از توصیههای اهلبیت است)، اما ما امیدواریم که به لطف خدا و دستگیری حضرت حجت بن الحسن ارواحنافداه، حتی یک نفر از آنها به راه راست هدایت شده و پرده غفلتشان کنار رود.
اما در مورد موضوع موردبحث باید گفت که هرچند که در رژیم گذشته، وسایل ارتباطجمعی و شبکههای اجتماعی، مانند امروز در دسترس افراد نبوده، و لذا بسیاری از جنایات حکومت پهلوی و ساواک و اهانت آنها به مساجد و اماکن مذهبی و هجمههای فرهنگی مخفی ماند، اما بااینوجود، موارد بسیار زیادی از این جنایات بهقدری هولناک بود که در تاریخ ثبت و ضبط شده است. در ادامه به نمونههایی اشاره میکنیم:
۱. ماجرای ورود با لباس ناشایست خانواده رضاخان به حرم حضرت معصومه در نوروز ۱۳۰۶ و ضرب و شتم مرحوم آیتالله حاج شیخ محمدتقی بافقی در حرم مطهر توسط شخص رضاخان به دلیل اعتراض به آنها
۲. کشتار مسجد گوهرشاد و به خاک و خون کشیدن مردم در تیر سال ۱۳۱۴. آمار کشتهها تا ۵۶ کامیون جنازه، و بین ۱۶۰۰ تا ۱۷۰۰ نفر شهید، در خاطرات ذکر شده است!
۳. دستور رضاخان به برداشتن حجاب برای معلمان و دانشآموزان در مدارس کشور در سال ۱۳۱۴ و ممانعت از ورود زنان و دختران محجبه
۴. قانون کشف حجاب در سال ۱۳۱۴ در تمام مکانها برای تمام زنان و دختران کشور
۵. ممنوعیت به راهانداختن دستههای سینهزنی و عزاداری در اسفند ۱۳۱۴ و جایگزینی کارناوالهای شادی و رقاصهها بخصوص در شب عاشورا و همچنین جلوگیری از روضهخوانی سیدالشهدا در مساجد، حسینیهها و…
در این زمینه خاطرهای از شیخ محمود حلبی مؤسس انجمن حجتیه موجود است که مربوط به قبل از سال ۱۳۲۰ است. (منبع: یاد استاد، منتشر شده توسط انجمن حجتیّه، ویژهنامه شماره ۳، ۲۷) ایشان به مواردی اشاره میکند که قابلتأمل است:
الف) ممنوعیت روضهخوانی توسط رضاخان
ب) غسل شهادت شیخ قبل از سخنرانی و روضهخوانی که نشان از سفاکی رژیم رضاخان و شناختهشدن رضاخان بهعنوان قاتلی خونریز دارد.
ب) انتظار شیخ به تیربارانشدن بالای منبر و هنگام پایین آمدن از منبر که خود نشان از بیرحم و سفاکی رضاخان و عادی بودن هتک حرمت حرم امام رضا توسط رضاخان دارد.
ج) اعتراض شیخ بالای منبر به تیرباران مسلمانان توسط رضاخان که نشاندهنده بیحرمتی و کشتار مسلمانان توسط رضاخان است.
د) سخن تولیت مسجد گوهرشاد مبنی بر تشکیل دادگاه نظامی و تصمیم بر تیرباران شیخ هنگام سخنرانی که روشنکنندهٔ عادی بودن هتک حرمت حرم، کشتن روضه خان امام حسین و یک روحانی مسلمان است.
در زمان پهلوی دوم نیز اقداماتی ازاینقبیل کم نبود که نمونههایی از آن را یادآور میشویم:
۱. حمله به مدرسه فیضیه قم در فروردین ۱۳۴۲ و به خاک و خون کشیدن طلاب در مراسم عزاداری امام صادق علیهالسلام و بعد از آن
۲. حادثه مسجد جامع (جمعه) بازار حلبیسازها در ماه رمضان مصادف با دیماه ۱۳۴۳ (پس از تبعید امام خمینی از کشور) و حمله سربازان رژیم به مسجد و هتک حرمت به ساحت آن که با بازداشت گردانندگان مراسم و مجروح شدن عدهای و همچنین تعطیلکردن مسجد همراه شد.
۳. حمله مجدد به فیضیه در سال ۱۳۵۴ و کشتار طلاب در سالگرد کشتار سال ۴۲
۴. بهآتشکشیدن مسجد جامع کرمان در ۲۴ مهر ۱۳۵۷ و کشتار بسیاری از مردم متدین
۵. حادثه ۲۹ آبان ۱۳۵۷ در حرم امام رضا یکی از جنایات ننگین رژیم پهلوی است که با یورش به صحنهای مطهر و اقدام به تیراندازی و کشتن و مجروح ساختن مردم انقلابی همراه بود.
۶. در پنجم آذرماه ۱۳۵۷ در امامزاده عبدالله گرگان مأموران رژیم بیش از ۲۰۰ نفر را مجروح کردند و ۱۴ نفر را هم به شهادت رساندند.
علاوه بر هتک حرمت مساجد و اماکن مذهبی و کشتار مردم، موارد زیر نیز در دستور کار رژیم قرار داشت که نمونههایی اندک از تلاش شاه برای ازبینبردن فرهنگ دینی است:
۱. ترویج فیلمهای مبتذل و تمسخر احکام دین در سینماهای کشور
۲. راهاندازی شهرکها و مراکز فساد و همچنین کابارهها و دیسکوها جهت فراگیرسازی فساد و انحطاط
۳. استفاده از صحنههای عریان و مبتذل در جشن هنر شیراز تاحدیکه سفیر انگلیس به شاه میگوید اگر چنین نمایشی به طور مثال در شهر «وینچستر» انگلیس اجرا میشد، کارگردان و هنرپیشگان آن، جان سالم بدر نمیبردند.
۴. فعالیت ۸ هزار فراماسونر و ۵۴ لژ در زمان پهلوی که مأموریتهای ویژه خود را برای تهاجم فرهنگی داشتند.
در پایان باید فضای امروز جامعه جهانی را که با تهاجم فرهنگی دشمن همراه است و با استفاده از اینترنت، فضای باز مجازی، شبکههای گسترده اجتماعی و انواع ماهوارهها و شبکههای غربی انجام میشود، با فضای بسته زمان پهلوی مقایسه نمود و این حقیقت را یادآور شد که حکومت پهلوی تمام توان خود را به کاربرد تا در جامعه بسته آن روز تمام اهداف و برنامههایی غربی را پیاده سازد و نظام جمهوری اسلامی در فضای باز امروز که تحت سیطره و هجوم فرهنگ منحط غرب است، تمام تلاش خود را بکار میگیرد تا با تهاجم فرهنگی غرب مبارزه کند و فرهنگ غنی اسلامی را گسترش دهد و تنها خدا میداند که اگر انقلاب اسلامی صورت نگرفته بود، با فضای باز کنونی، امروز جامعه ما چگونه بود؟!