رسول خدا -صلی الله علیه و آله- فرمودند: «لا تقوم الساعه علی امّتی حتی یقوم قوم من امّتی اسمهم الصوفیه لیسوا منی و انّهم یحلقون للذکر و یرفعون أصواتهم، یظنّون انّهم علی طریقتی، بل هم اضلّ من الکفار و هم اهل النار لهم شهیق الحمار»؛ (سفینه البحار محدث قمی، ج۲، ص۵۸، چاپ انتشارات فراهانی تهران و در چاپ جدید اسوه قم، ج۵، ص۲۰)
«روز قیامت بر امّتم بر پا نشود تا آن که قومی از امّت من به نام صوفیه برخیزند. آنها از من نیستند و بهرهای از دین ندارند. آنها برای ذکر دور هم حلقه میزنند و صداهای خود را بلند میکنند به گمان اینکه بر طریقت من هستند، در حالی که آنان از کافران نیز گمراهتر و اهل آتشاند و صدایی همچون الاغان دارند»
امام رضا -علیه السلام- فرمودند: «من ذُکر عنده الصوفیه و لم ینکرهم بلسانه و قلبه فلیس منّا و من أنکرهم فکأنّما جاهد الکفار بین یدی رسول الله –صلی الله علیه و آله -» (الإثنی عشریه، ص۳۲ – حدیقه الشیعه، ص ۵۶۳ – سفینه البحار، ج۲، ص۵۷ – شرح نهج البلاغه خویی، ج۶، ص۳۰۴)
«هر کس نزد او از صوفیه سخن به میان آید و به زبان و دل انکار ایشان نکند، از ما نیست و هر کس صوفیه را انکار نماید گویا این که در راه خدا در حضور رسول خدا (صلی الله علیه وآله) با کفار جهاد کرده است.»
از این روایت استفاده میشود هر فرد شیعه موظف است اگر در حضور او از صوفیه ذکری به میان آید، با زبان و دل آنها را تقبیح نماید و اگر کسی نسبت به این موضوع بیتفاوت باشد، بلکه کلمات کفر و باطل آنها را حمل بر صحت کند، شیعه و پیرو اهل بیت (سلام الله علیهم) نیست.
به امام صادق -علیه السلام- عرض شد: گروهی پیدا شدهاند بنام صوفیه درباره آنان چه میفرمایید؟
حضرت فرمودند: «انّهم اعداءُنا فمن مال الیهم، فهو منهم و یحشر معهم. سیکون اقوام یدّعون حبّنا و یمیلون الیهم و یتشبهون بهم و یلقبون انفسهم بلقبهم و یأوّلون اقوالهم. ألا فمن مال الیهم فلیس منّا و إنّا منهم براء. و من انکرهم و ردّ علیهم کان کمن جاهد الکفار بین یدی رسول الله صلی الله علیه و آله» (قمی، سفینهالبحار، ج ۲، ص ۵۷).
«آنها دشمنان ما هستند. پس هر کس به آنها میل پیدا کند از آنان است و با آنها محشور خواهد شد. به زودی کسانی پیدا میشوند که ادّعای محبّت ما را میکنند و به ایشان نیز تمایل نشان میدهند، خود را به ایشان تشبیه نموده و لقب آنان را بر خود میگذارند و گفتارشان را تأویل میکنند. بدان که هرکس به ایشان تمایل نشان دهد از ما نیست و ما از او بیزاریم. و هر کس آنها را رد کند، مانند کسی است که در حضور پیامبر صلی الله علیه و آله با کفّار جهاد کرده است.»
نکتهای که در اینگونه احادیث وجود دارد، این است که در برخورد با صوفیه، مانند برخورد با کفار است، یعنی عملکرد آنان با اسلام و برخوردشان با اسلام همچون کفار است که رسول خدا -صلی الله علیه و آله- با آنها میجنگد، بلکه از کافر نیز خطرناکتر هستند زیرا در خانه اسلام لانه میکنند و خلق الله را با نام اسلام فریب میدهند.
از امام عسکری -علیه السلام- در مورد ابوهاشم کوفی -که منکر معاد و دین بود- سوال شد، حضرت فرمودند: «إنّه کان فاسدَ العقیده جدّاً. و هو ألّذی ابتدع مذهباً یقال له التصوّف و جعله مفراً لعقیدته الخبیثه؛ (حر عاملی، الاثنا عشریه، ص۳۲، اردبیلی، حدیقهالشیعه، ص۵۶۴)
«ابوهاشم کوفی، جدا فاسد العقیده است. او همان کسی است که از روی بدعت، مذهبی اختراع کرد که به آن تصوّف گفته میشود و آن را فرارگاه عقیده خبیث خود ساخت.»
برخی اشکال میکنند که روایات رد تصوف فقیه مربوط به حدیقه الشیعه است و این کتاب مجهول است یا معلوم نیست منتسب به مقدس اردبیلی باشد. معصوم علیشاه شیرازی، چنین مدعی است: «بر حسب تحقیق، این کتاب از مقدس نیست لوجوه العدیده» (طرائق الحقایق، ج۱، ص۱۸۶)
۱- به دلیل محتمل دانستن چنین اشکالاتی صرفا به حدیقه الشیعه استناد نشد و از سفینه البحار هم نقل حدیث شد اما رد مطلق کتاب حدیقه درست نیست. در اینباره مقاله بررسی حدیقه الشیعه، صادق حسن زاده مراغهای، آیینه پژوهش ۱۳۷۵ شماره ۳۹ قابل تامل و بررسی است.
۲- در همین مقاله میخوانیم: صاحب وسائل الشیعه (م۱۱۰۴ق) کثرت نسخههاى حدیقهالشیعه و شهرت انتساب آن به مقدس اردبیلى را یکى از دلایل مهم صحّت انتساب آن دانسته است. همچنین ملاّ على استرآبادى در کتاب انساب النواصب و شیخ حرّ عاملى در کتاب الاثنى عشریه (که سال فراغت آن نیز سال ۱۰۷۶ ق مىباشد) حدیقهالشیعه را جزو تألیفات مقدس اردبیلى آوردهاند. همچنین ملا طاهر قمى (م۱۰۹۸ ق) در کتابهایش مطالب زیادى از حدیقهالشیعه نقل کرده است. شیخ حرّ عاملى (م۱۱۰۴ق) در این باره مىگوید: (بجز صوفیان و طرفداران آنها احدى صحّت انتساب حدیقهالشیعه را به اردبیلى, انکار نکرده و انکار صوفیه نیز مورد قبول نیست). مرحوم محدّث اُرمَوى (م۱۳۹۹ق) نیز مىگوید: (صحّت نسبت حدیقهالشیعه به محقّق اردبیلى ـ قدسّ سرّه ـ مُسَلَّم است).(مقدمه کتاب نقض، صفحه ۲۲، پاورقی)
۳- مجدد در همین مقاله میخوانیم: برخی عدم نقل قول علامه مجلسی از کتاب مقدس اردبیلی را دلیل بر عدم انتساب این کتاب به وی میخوانند که در پاسخ آمده: هرچند علاّمه مجلسى در کتابهایش اسمى از آن نبرده, ولى در کتاب عین الحیوه، مقدّس اردبیلى را جزو دانشمندانى ذکر کرده که در ردّ صوفیه کتاب نوشته اند: اکثر قدماء و متأخرین علماى شیعه ـ رضوان الله علیهم ـ مذمت ایشان [صوفیه] کرده اند و بعضى کتابها بر ردّ ایشان نوشته اند; مثل على بن بابویه… و ابن حمزه در چند کتاب و سید مرتضى رازى در چند کتاب. و زبدهالعلماء و المتورعین مولانا احمد اردبیلى ـ قدس الله ارواحهم وشکرالله مساعیهم ـ و غیر ایشان از علماى شیعه…( عین الحیوه، چاپ اسلامیه، صفحه ۵۷۷)
۴- مراد از مباحث فوق تایید مطلق کتاب حدیقه نیست بلکه بیان شد برای دفع شبهه محتمل از غیر حدیقه سند آمد اما بحث منکرین درباره کتاب حدیقه هم صحیح نمیباشد.
۵- ادعای عدم وجود روایات درباره تصوف در غیر از کتاب حدیقه هم نادرست است که ارجاع میدهیم به کتاب جلوه حق: بحثی پیرامون صوفیگری در گذشته و حال، نویسنده: حضرت الله مکارم شیرازی که در این کتاب احادیثی درباره تصوف آماده و بسیاری از این احادیث به غیر از حدیقه اسناد داده شده است.
۶- در پاسخ افرادی همانند معصوم علیشاه شیرازی هم استناد میکنیم به:
الف) دیدگاه شیخ حر عاملی _قدس سره_ در مورد حدیقه الشیعه
ایشان میفرماید: «المولی الاجل الاکمل احمد بن محمد الاردبیلی، کان عالما، فاضلا، مدققا، عابدا، ثقه، ورعا، عظیم الشأن، جلیل القدر، معاصرا لشیخنا البهائیّ، له کتب منها ک شرح الارشاد الکبیر لم یتمّ و تفسیر آیات الاحکام و حدیقه الشیعه و غیر ذلک» (أمل الآمل، ج۲، ص۲۳، چاپ دارالکتاب اسلامی قم)
ب) دیدگاه آیت الله خویی _قدس سره_ در مورد حدیقه الشیعه
ایشان در اثر ارزشمند خود در رجال، کتاب حدیقه الشیعه را از مرحوم مقدس اردبیلی دانسته است و به کتاب تذکره المتبحرین شیخ حر عاملی استناد نموده و عین عبارت شیخ حر عاملی را ذکر نموده است. (معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۲۲۵، چاپ بیروت)
ج) دیدگاه حاج آقا بزرگ تهرانی _قدس سره_ در مورد حدیقه الشیعه
حاج آقا بزرگ تهرانی در مورد این کتاب و نسبت آن به مقدس اردبیلی چنین مینویسد: «حدیقه الشیعه فارسی فی إثبات النبوه الخاصه و الإمامه فی المجلدین، قد طبع المجلد للثانی منه فی الامامه فی بدو سلطنه ناصرالدین شاه (۱۲۶۵) و مره الثانیه فی (۱۲۷۹) فیه اثبات امامه امیر المومنین علیه السلام و فضائله و مناقبه و اثبات امامه سائر الائمه الطاهرین _علیهم السلام_ نسخه منه عند سید ابی القاسم اصفهانی فی النجف تاریخ کتابها (۱۰۷۸) صرح الکتاب بأنه من تألیف المولی المقدس الورع الزاهد المولی، احمد بن محمد الاردبیلی المتوفی (۹۹۳) کما صرح به فی «أمل الآمل» و «الّلولوه» و «البلغه» و غیرها أیضا، و صرح المصنف نفسه باسمه فی أواخر ذکره لفرق الصوفیه عند مشاهدته زیاره أهل اصفهان لقبر الفتوح العجلی و قد نقل فیه عن سائر تصانیفه کما عین مواضعها شیخنا فی «خاتمه المستدرک ص۳۹۶» و مع ذلک الوضوح لا وجه لإنکار العارف المعاصر فی «طرائق الحقائق» کونه تألیف المقدس الاردبیلی بإدّعاء أن المقدس نفسه کان من الصوفیه فلا یکتب فی ذمّهم مثل هذا الکتاب» (الذریعه إلی تصانیف الشیعه، ج۶، ص۳۸۵، چاپ دار الأضواء بیروت)
د) دیدگاه محدث قمی _قدس سره_ در مورد حدیقه الشیعه
وی در مورد مقدس اردبیلی چنین مینویسد: «مولای بزرگوار، عالم ربّانی و محقق فقیه صمدانی، مولای ما احمد بن محمد اردبیلی نجفی، حال او در وثاقت و جلالت و فضل و نبالت و زهد و دیانت و پارسائی و امانت، مشهورتر از این است که قلم آن را نگاشته و یا رقم بیان کند، عالمی متکلّم و فقیهی عظیم الشأن و جلیل القدر و رفیع المنزله، اورع اهل زمان و اعبد و اتقای آنان بوده و کافی است در این مطلب آنچه علامه مجلسی رحمه الله علیه گوید: و محقق اردبیلی در ورع و تقوا و زهد و فضل به نهایت مقام رسیده و در میان متقدّمین و متأخرین، مانند آن شنیده نشده، جمع کرده، خداوند میان او و میان ائمه طاهرین _علیهم السلام_ را… برای آن بزرگوار، تصنیفات خوبی است که از آنها است : ۱. آیات الاحکام ۲. مجمع البرهان شرح بر ارشاد ۳. حدیقه الشیعه» (مشاهیر دانشمندان اسلام، ج۴، ص۲۴۲ و ۲۴۳، چاپ انتشارات کتابفروشی اسلامیه تهران)
ه) دیدگاه میرزا محمد تنکابنی _قدس سره_ در مورد حدیقه الشیعه
ایشان مینویسد: «احمد بن محمد اردبیلی مشهور به مقدس اردبیلی و معروف به محقق اردبیلی، از مشاهیر جهابذه محققین از فضلاء روزگار و از صنادید مدققین فضلاء اعصار و از معاریف مقدسین و متورعین احبار و اخبار است… و از جمله تألیفات او کتاب حدیقه الشیعه است و بعضی که آن کتاب از مقدس نیست و این سخن را نسبت به علامه مجلسی دادهاند و این غلط است و انکار مجلسی معلوم نگردیده و جمعی بسیار از اعیان علماء، شهادت بر آن دادهاند که این کتاب از مقدس اردبیلی است مانند صاحب حدائق و شیخ عبدالله بن صالح و شیخ سلیمان بن عبدالله مأخوزی و غیر ایشان و از جمله تألیفات او حاشیه بر شرح مختصر اصول عضدی است، فی الحقیقه محقق و مدقق بوده و در هر مسئله بدیهیه تشکیک کرده، رحمه الله تعالی» (قصص العلماء تنکابنی، ص۳۴۲ و ۳۴۶، چاپ کتابفروشی علمیه اسلامیه تهران)
و) دیدگاه محدث نوری قدس سره در مورد حدیقه الشیعه
ایشان در کتاب خود این چنین مینگارد: «چون صوفیه زشتیها و مفاسد خود را در این کتاب (حدیقه الشیعه) خواندند و مقام و عظمت مولف را نزد جامعه دیدند، نتوانستند برای مقدس اردبیلی حرفی بسازند، از همین رو، نسبت کتاب را به ایشان منکر شدند…
و در ادامه میگوید: «حدیقه از خود مقدس اردبیلی است»
(صوفی و صوفیگری، ج۲، ص۱۰۰۵– مستدرک الوسائل «رحلی» ،ج۳، ص۳۹۳)
ز) دیدگاه علامه ممقانی _قدس سره_ در مورد حدیقه الشیعه
ایشان در کتاب خود تصریح مینماید: «کتاب حدیقه الشیعه از مقدس اردبیلی است» (تنقیح المقال، ج۱، ص۸۰)
ح) دیدگاه ملاّ محمد طاهر قمّی _قدی سره_ در مورد حدیقه الشیعه
ایشان که از علمای معاصر مقدس اردبیلی بوده است، در کتاب «ملاذالاخیار»، حدیقه الشیعه را از تالیفات مقدس اردبیلی دانسته است. (حقیقه العرفان، ص۴۷)
ط) دیدگاه علامه خویی _قدس سره_ در مورد حدیقه الشیعه
ایشان در انتساب کتاب حدیقه الشیعه به مقدس اردبیلی می نویسد: «و منهم وحید العصر فی الزهد و الورع و الامانه، و فرید الدهر فی الفضل و التقدّس و الدیانه، صاحب الملکات القدسیه و الصفات الملکیّه، و مظهر المقامات الزاهره و الکرامات الباهره، الواصل الی حضره ولیّ الرحمن سید الانس و الجان امام العصر و الزمان سلام الله علیه و علی آبائه، العالم العلم الفقیه، المتکلّم الاوحد، مولینا احمد بن محمد ، المعروف بالمقدس الاردبیلی، افاض الله علی تربته انوار رحمته، فقد ذکر فصلا مفصلا فی المجلد الثانی من کتاب حدیقه الشیعه عند ذکر احوال الصادق علیه السلام فی مطاعن الصوفیه و شرح احوالهم و تفصیل فرقهم المختلفه، من اراد الاطّلاع علیها، فلیراجع الیه»
(شرح نهج البلاغه علامه خویی، ج۱۳، ص۳۸۳ و ۳۸۴، چاپ کتابفروشی اسلامیه تهران)
مهدی قیاسی کارگرمقدم
