همینقدر بهم تنیده!
این روزها را باید در تاریخ بشریت با قلمی متفاوت نوشت!
این روزها گردنهای پر پیچوخم، برای انسان مدعی رعایت حقوق بشر است!
این روزها نه نه! گردنه نیست؛ بلکه آزادراهی مسطح برای رسیدن به حقیقت است!
آزادراه؟! چرا برای رسیدن به حقیقت راه دور برویم! حقیقت همین جاست در آغوش پدرش! زیر آوار خانهاش! کنار عروسکهای خونآلودهاش!
حقیقت همین است که آن را با هر نژاد و دین میبینیم! اما در مواجهه باآنهمه مثل هم نیستیم!
عدهای که ذهن خود را به اسارت دیگران درنیاوردهاند؛ تکههای تن مظلومین غزه و لبنان را پارههای تن خودشان میدانند؛ اینان بر رژیمی خشمگین میشوند که چند دهه پیش با کمک بازوان استکبار جهانی به ناگاه قدم در میان کشوری مسلمان نهاده و حال پس از گذشت چند دهه این مهمان ناخوانده در صدد بیرونراندن صاحبخانه است!
اما عدهای دیگر که شعار وحدت عالم انسانی میدهند و هر روز، در گوشهای از این سرای خاکی برای همبستگی میان گونههای مختلف انسانی کنفرانس برگزار میکنند به یاد زنجیری که مادرخوانده آنان سرنوشت بهائیت و اسرائیل را بدان تشبیه کرده بود در برابر این جنایات سکوت میکنند!
آری همینقدر بههمتنیده همینقدر بههموابسته و همینقدر به هم نیازمند!
من با بهائیان که سر در گروی تشکیلات خود دارند و نمیتوانند تحری حقیقت کنند و آزادانه تصمیم بگیرند سخنی ندارم؛ اما با آنانی که برای انسانیت احترام قائلاند اینگونه میگویم که به فرموده رهبر آزاده ایران: «هر ضربه به رژیم صهیونی خدمت به کل انسانیت است» و بازوان این رژیم منحوس در اقصی نکات دنیا عناصر سازمان سیاسی بهائیت هستند!
قطعاً میدانیم بهزودی این زنجیر گسسته خواهد شد و حبلالله المتین با ظهورش جهانیان را مملو از لذتهای مادی و معنوی خواهد کرد.
امیرحسین کامل نواب