Search
Close this search box.

امیرکبیر و مواجهه با اقلیت‌های دینی

میرزا محمدتقی‌خان فراهانی، معروف به امیر کبیر (۱۲۲۲- ۱۲۶۸ق‌/ ۱۸۰۷-۱۸۵۲م‌)، سیاستمدار و صدراعظم‌ ایران در دوره ناصرالدین‌ شاه‌ قاجار بود.

او بعد از به‌ صدارت رسیدن اصلاحاتی را در زمینه‌های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی از جمله حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور، قطع نفوذ اجانب و استعمارگران و… شروع کرد و باعث تحول و اصلاحات‌ عمیقی در ایران شد.

امیر کبیر سرانجام با دسیسهٔ اطرافیان شاه، از صدارت عزل و به کاشان تبعید و در حمام فین به دستور ناصرالدین‌شاه به قتل رسید. قبر او در حرم‌ امام‌ حسین‌ (علیه‌السلام‌) واقع شده است.

از آنجا که سرزمین ایران هماره محلی برای زندگی ادیان و نحله های مختلف فکری بوده است، نحوه تعامل مرحوم امیرکبیر با این نحله ها می تواند برگ زرین دیگری از تاریخ این سرزمین را برای علاقمندان ورق بزند.

به گفته حسن مرسلوند: «در برخورد با اقلیت های دینی، امیر (کبیر) به نوعی مدارای دینی معتقد بود و تلاش می کرد تا معتقدان مذاهب گوناگون، تحت حمایت دولت ایران با آسودگی خیال زندگی کنند.»؛ همچنین فریدون آدمیت در کتاب ارزشمند امیرکبیر و ایران این گونه شخصیت محمد تقی فراهانی را در قبال اقلیت های مذهبی دورانش به نوشتار در می آورد و می نویسد: «شکیبایی دینی و حمایت از حقوق اقلیت های مذهبی نیز از اصول سیاستش بود و حتی آنان را به خدمات دولتی گماشت و داخل فعالیت های مدنی کرد»

در فضای بسته و کم فروغ عصر قاجار به خدمت گماردن و استفاده از ظرفیت اقلیت های دینی توسط امیرکبیر را می توان یکی از خدمات ارزشمند و تراز اول وی دانست. نتیجه این اقدامات را لیدی شیل در خاطرات خودش از میان قوم باستانی یا همان زرتشتیان اینگونه نقل می کند: «در حال حاضر این پناهندگی خیلی کمتر از سابق شده، چون صدر اعظم فعلی (امیرکبیر) مرد بسیار انسان دوستی است و علاقه زیادی به جلب محبت این جماعت بی پناه دارد که سابقا از آزار و شماتت حکمرانان محلی و تعصب و تنفر بیجا صدمات فراوان کشیده اند.»

آزاد منشی امیرکبیر در نامه اش به اردشیر میرزا حاکم خوزستان هم به چشم می خورد: «طایفه صابی که معتقد به مذهب حضرت زکریا و در شوشتر سکنی دارند بعضی از اعیان و اشراف آن جا، آن ها را آزار و اذیت زیاده نموده اند و به جبر و عنف، آن ها را از کیشی که دارند دعوت به اسلام می نمایند…لهذا امرو مقرر می شود که هر قدر از طایفه مذبوره که به اطراف و جوانب متفرق شده اند، جمع آوری کرده در همان شوشتر سکنی دهند، و در هر حال مراقب احوال آن ها بوده، نگذارند آن ها را کسی از کیش خود به جبر و عنف به دین مبین اسلام تکلیف نماید یا آزار و اذیتی به آن ها رساند، مگر این که خود به رضای خود، دین مبین اسلام را قبول کنند.»

دفاع از حقوق اقلیت های کشور محدود به یک اقلیت و یا یک منطقه خاص نبود و حسب نقل نویسنده کتاب تاریخ تبریز امیر با عده ای از مسلمانان که به غارت ارامنه تبریز پرداخته بودند به شدت مقابله نمود: «اشرار و الواط تبریز بهانه ای به دست کرده، به کوی ارامنه تاختند و شورش درانداختند و به غارت سراهای مسیحیان پرداختند. هنوز چند خانه به تاراج نرفته بود که میرزا تقی خان (امیرکبیر) وزیر نظام و محمد خان بیگلربیگی و کدخدایان و بسی از سپاهیان به کوی ارمنیان شتافتند و با هزاران زحمت مردم را از برزن های آن کوی برگرداندند.» همچنین امیرکبیر در نامه ای به وزیر آذربایجان نوشت: «… از قراری که مذکور شد از خوانین افشار ارومیه و بعضی از اهالی آنجا نسبت به طایفه نصرانیه ارومیه، بیحسابی و ظلم می رسد و آنها را تکلیف به تغییر مذهب می نمایند. از اینکه هر یک از ملل متنوعه و مذاهب مختلفه که در ممالک پادشاهی هستند باید در عین فراغت و آسودگی زندگی کنند و به دوام دولت قاهره بپردازند، لهذا به آن مخدوم اظهار می شود که به مباشرین امور دیوانی ارومیه قدغن نمایند که در هر باب مراقب احوال طایفه مزبوره بوده، نگذارند که از کسی نسبت به آنها تعدی و بیحسابی برسد و آنها را تکلیف به تغییر مذهب نماید.»

اما امیرکبیر با روشنفکری و اهتمام بر رعایت حقوق اقلیت های دینی نگاهی خاص به فرقه بابیت داشت، به گونه ای که حساب پیروان علی محمد شیرازی که خود را پیامبری آسمانی می دانست از ادیان و اقلیت های دیگر جدا کرده بود.

حسن مرسلوند در این باره می گوید: امیر به رغم مدارای دینی با اقلیت های رسمی، در برابر دین آوران جدید یعنی سید علی محمد باب و پیروانش، هیچگونه نرمش و مدارایی از خود نشان نداد. او با دین آوری به مقابله برخاست، زیرا که آن را مغایر با وحدت ملی و استقلال ایران می دانست.

امیرکبیر به خوبی درک کرده بود اقلیت های دینی جایگاهی متفاوت از فرقه های نوظهور خودخوانده دارند، لذا همان مقدار که در رعایت حقوق اقلیت های دینی در چهارچوب شرع می کوشید از رشد و گسترش فرقه های انحرافی ممانعت می نمود.

روحش شاد

 

منابع:

شکیبایی دینی امیرکبیر؛ محمود حکیمی

غروب امیر؛ نوشته حسن مرسلوند

خاطرات لیدی شیل 80

امیرکبیر و ایران؛ فریدون آدمیت 220

تاریخ و جغرافی دارالسلطنه‌ی تبریز ؛ نادر میرزا

 

گروه نقد بهائیت؛ وابسته به موسسه فرق و ادیان حق پژوهی

لینک کوتاه این صفحه:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *