یکی از مهمترین شبهاتی که توسط جریان آتئیستی معاصر (ملحدان جدید) مطرح میشود، ادعای پیوستگی دین با خشونت، سرکوب، جهل و ناکارآمدی در مواجهه با بحرانهای کلان اجتماعی و سیاسی است. این جریان معتقد است که دین، در زمان تهاجم یا فروپاشی، صرفاً ابزاری برای سرکوب تودهها و تسکین توهمی جامعه است؛ نه عاملی برای انسجام، مقاومت یا ترمیم گسلهای اجتماعی. آنها با استناد به نمونههایی چون جنگهای قومی در یوگسلاوی، یا استبداد دینی در غرب آسیا، دین را مانعی برای آزادی و عامل فروپاشی معرفی میکنند.
برای مثال، در آثار چهرههایی چون ریچارد داکینز و کریستوفر هیچنز، دین بهعنوان «توهم خطرناک» و «سم اجتماعی» معرفی میشود. هیچنز در کتاب خود مینویسد: «دین در مواجهه با بحران، نهتنها مفید نیست، بلکه عملاً با دامنزدن به توهمات جمعی، مانع از رویارویی واقعگرایانه با مشکلات میشود» [1]. این ادعا در ادبیات جدید ضد دینی بهویژه در پی جنگهای منطقه غرب آسیا، بیش از پیش تکرار میشود.
اما آیا واقعاً دین در بحرانهای اجتماعی بزرگ، همچون تهاجم نظامی یا فشارهای بینالمللی، عنصری ضدانسجام و ضدواقعیت است؟ یا برخلاف این ادعاها، میتوان نشان داد که دین؛ بهویژه در قالب تمدنهای دینی مانند اسلام شیعی، نقشی محوری در پایداری و مقاومت جوامع دارد؟
برای پاسخ به این پرسش، ابتدا به تجربه فروپاشی شوروی میپردازیم. نظام سلطه به رهبری آمریکا، برای شکست بلوک شرق، از مجموعهای از استراتژیهای همزمان و مکمل استفاده کرد:
– جنگ نیابتی در افغانستان که با تجهیز و حمایت از مجاهدین افغان توسط سیا و عربستان سعودی انجام شد [2].
– تحریمهای اقتصادی و کاهش بهای جهانی نفت که با همکاری ریگان و عربستان سعودی، ضربه سختی به اقتصاد نفتپایه شوروی وارد کرد [3].
– جنگ تبلیغاتی و فرهنگی از طریق رسانههای خارجی مانند رادیو اروپای آزاد، صدای آمریکا و… که با ترویج مصرفگرایی و سبک زندگی غربی، شکاف روانی و فرهنگی میان شهروندان شوروی و دولت کمونیستی را تشدید کرد [4].
– پروژه جنگ ستارگان بهعنوان بخشی از رقابت تسلیحاتی و فرسایش منابع مالی شوروی [5].
اما بهرغم این حملات گسترده، یکی از دلایل اصلی فروپاشی شوروی، فقدان ایدئولوژی جایگزین و دین بهعنوان نیروی انسجامبخش بود. جامعه شوروی با فروپاشی نظام کمونیستی، از انسجام ایدئولوژیک تهی شد؛ زیرا جایگزینی معنابخش برای آن نداشت و این هشدار را امام خمینی (ره) در قالب نامهای به گورباچف اعلام کرده بود! درباره انسجامبخشی دین، امیل دورکیم بهدرستی در نظریه خود تأکید میکند که دین، حتی اگر بهمثابه یک پدیده اجتماعی فهم شود، نیروی انسجامبخش کلیدی در حفظ ساختار جامعه در برابر تهاجم است [6].
از سوی دیگر، جمهوری اسلامی ایران طی ۴۵ سال گذشته، تحت فشار گستردهترین تحریمها، جنگ رسانهای، ترور فرماندهان کلیدی، تهدید نظامی، و عملیات روانی مستمر قرار گرفته است. در دهه اخیر نیز، آمریکا با الگویی مشابه آنچه علیه شوروی بهکار گرفت، تلاش کرد با استفاده از موارد زیر جمهوری اسلامی را از پا بیندازد:
– تحریمهای فلجکننده اقتصادی از طریق مکانیسمهای تحریم ثانویه و اخراج ایران از نظام مالی جهانی (سوئیفت)؛
– تهییج اغتشاشات داخلی از طریق رسانههای فارسیزبان مانند «BBC Persian»، «Iran International»، «VOA Persian»، و حمایت از سلبریتیها و فعالان معارض؛
– ترور چهرههای مؤثر شامل شهید حاج قاسم سلیمانی، دانشمندان هستهای مانند دکتر فخریزاده، فرماندهان نظامی و مدیران عالیرتبه، و نیز کشتار مردم بیگناه در عملیاتهای تروریستی [8]؛
– نفوذ فرهنگی و ترویج سبک زندگی غربی و فردگرایانه برای تضعیف نهادهای سنتی، اعتقادی و اجتماعی و شکستن سرمایه اجتماعی دینمحور.
– همه این موارد با مستندات بینالمللی در اسناد وزارت خزانهداری آمریکا، یادداشتهای راهبردی اندیشکدههایی چون «بروکینگز» و «رَند» و گزارشهای سالانه «Freedom House» و «CFR» به روشنی آمدهاند.
با این حال، چرا ایران برخلاف شوروی، فرو نپاشید؟
مهمترین پاسخ، نقش کلیدی دین در انسجام اجتماعی و تقویت هویت جمعی مقاومتمحور است. دین در ایران نهتنها یک عنصر اعتقادی در میان پیروان اسلام، زرتشت، کلیمی و ارمنی و قومیتهای متنوع ایرانی است، بلکه ستون فقرات روانی، اخلاقی و اجتماعی مقاومت و انسجام ملی در برابر تهاجم و تجزیه ایران است که دژ محکمی در برابر نظام سلطه ایجاد کرده است. پدیدههایی مانند محرم و صفر، اربعین، نهاد بسیج، و ولایت فقیه و رهبری دینی، ساختارهایی هستند که انسجام اجتماعی را در بدترین بحرانها حفظ کردهاند. پایبندی مردم به مناسک دینی مانند نماز، دعا، زیارت و عرق مذهبی-وطندوستانه در کنار حضور داوطلبانه در بحرانها، نشانگر قدرت انسجامبخش دین است.
از نگاه جامعهشناسان دینی مانند پیتر برگر، دین نقشی «معناساز» در مواجهه با بحران دارد و در شرایط حمله خارجی، میتواند به منبع قدرت و اتحاد بدل شود [7]. حتی برخی آتئیستها در واکنش به تهاجم نظامی به ایران اذعان کردند که ایران، با وجود مشکلات اقتصادی، در لحظههای بحرانی، جامعهای منسجمتر از کشورهای تحت نفوذ غرب است[9].
در تهاجم ۱۲ روزه اسرائیل به ایران، شواهدی از این انسجام دینی آشکار شد: حضور داوطلبان مردمی در پدافند غیرعامل، واکنشهای خودجوش رسانهای، و حتی بازگشت کسانی که پیشتر منتقد نظام بودند، همه نشان داد که دین بهمثابه یک هسته نرم فرهنگی، قدرت جمع کردن جامعه در لحظههای تهاجم را دارد.
بنابراین، برخلاف ادعای جریان آتئیستی، دین در ایران نهتنها عامل سرکوب نیست، بلکه مهمترین مانع فروپاشی و تجزیه کشور در برابر تهاجم خارجی بوده است. اگر شوروی از درون فروپاشید، جمهوری اسلامی با وجود تمام فشارها، بهواسطه دین، همچنان پابرجاست.
پینوشت منابع
[1] Hitchens, Christopher. God Is Not Great: How Religion Poisons Everything, Twelve Books, 2007, p. 202. https://archive.org/details/godisnotgreathow00hitc
[2] Coll, Steve. Ghost Wars: The Secret History of the CIA, Afghanistan, and Bin Laden. Penguin Press, 2004, p. 123. https://www.goodreads.com/book/show/14454.Ghost_Wars
[3] Friedman, George. The Next Decade. Doubleday, 2011.
[4] Westad, Odd Arne. The Global Cold War, Cambridge University Press, 2005, pp. 217–230. https://www.cambridge.org/core/books/global-cold-war/2E8D2D6208DC8753CB8495F2D3DC9BE5
[5] Garthoff, Raymond. The Great Transition. Brookings Institution, 1994.
[6] Durkheim, Emile. The Elementary Forms of Religious Life. Free Press, 1995 (orig. 1912).
[7] Berger, Peter L. The Sacred Canopy: Elements of a Sociological Theory of Religion, Anchor Books, 1967, p. 113. https://archive.org/details/sacredcanopyele00berg
[8] Congressional Research Service Report, “Iran: Internal Politics and U.S. Policy and Options,” 2021. https://crsreports.congress.gov/product/pdf/RL/RL32048
[9] گزارش رسانهای، کانال یوتیوب “Breaking Points”, ژوئن 2025.
- حجت الاسلام دکتر احمد منصوری ماتک