غزه-یا-سیستان

غزه یا سیستان!

در دو سال اخیر، هر بار که کسی از غزه سخن گفت و همدلی نشان داد، صدایی تکراری در فضای مجازی بلند شد: «اول به فکر فقیرای خودمون باش! سیستان‌وبلوچستان برق نداره، آب نداره، چرا از غزه می‌گی؟!» این شبهه که ظاهرش دلسوزانه است، در باطن خود، یک قیاس معیوب و یک مغالطه‌ هدفمند است.

این شبهه معمولاً با تأکید بر مشکلات داخلی، مثل محرومیت در برخی استان‌های شرقی، طرح می‌شود. کاربران فضای مجازی به ویژه کانون‌های آتئیستی با نقل تصاویری از مدارس کپری، صف آب، یا قطعی برق در برخی مناطق مرزی، و یا بزرگ نمایی قطعی برق در کشور، القاء می‌کنند که اولویت حمایت، باید فقط متوجه هموطنان باشد، نه مردم مظلوم فلسطین. این گزاره، در عمل، نوعی «تقابل‌سازی کاذب» میان فقر داخلی و جنایت خارجی است.

اما نکته‌ مهم‌تر آن‌که این الگوی رفتاری، طبیعی نیست؛ پژوهش‌ها نشان داده‌اند که این خط عملیات روانی، از جمله الگوهای فعال واحد ۸۲۰۰ ارتش اسرائیل در جنگ شناختی است، برای شکستن حمایت افکار عمومی ایران از محور مقاومت و تخریب همبستگی اسلامی [1].

 

چرا این قیاس غلط و فریبنده است؟

برخی از مردم سیستان فقیرند، اما نسل‌کشی نمی‌شوند، بر سر نوزادان‌شان بمب نمی‌ریزند، با سلاح فسفری خاک نمی‌شوند.

مشکلات سیستان نتیجه‌ سوءمدیریت داخلی و تحریم‌های خارجی است که راهکار و امکان اصلاح دارد، اما فاجعه غزه نتیجه‌ اشغال نظامی، محاصره مطلق و بمباران وسیع، نسل کشی، عدم دسترسی به غذا، دارو، درمان، گرسنگی و مرگ ناشی از سوء تغذیه است که راه نجات آن، فقط فشار جهانی و همبستگی انسانی است.

 

تفاوت نقش و مسئولیت

جمهوری اسلامی به‌عنوان حاکم یک سرزمین، موظف است مشکلات داخلی را حل کند؛ اما مردم، در جایگاه ملت، وظیفه‌ای فراتر از مرزها دارند؛ به‌ویژه وقتی پای نسل‌کشی آشکار در میان است.

فرض کنید در ساختمانی زندگی می‌کنید که یکی از همسایه‌ها نان ندارد، و یکی دیگر در حال خفه‌شدن زیر آوار است. کدام‌یک را اول نجات می‌دهید؟ کمک‌کردن به مظلومِ در حال مرگ، نفیِ کمک به دیگری نیست؛ اولویت است.

 

اهداف پشت پرده این شبهه

  • این قیاس مغالطه‌آمیز، اهداف متعددی را دنبال می‌کند:
  • عادی‌سازی جنایات اسرائیل با سرگرم‌کردن افکار عمومی به مشکلات بومی [2]؛
  • تضعیف سرمایه‌ اجتماعی نظام با دامن‌زدن به نارضایتی عمومی؛
  • فرسایش حس نوع‌دوستی دینی و فراملی، به‌ویژه در میان نسل جوان؛
  • قطع همبستگی اخلاقی و دینی مردم ایران با مقاومت فلسطینی؛
  • مشروع‌سازی سکوت در برابر جنایتهای رژیم کودک کش؛

 

واکنش هوشمندانه ما چیست؟

1. بدانیم فقر نسبی در مناطق محروم ایران هرچند جدی است، اما قابل مقایسه با شرایط مردم تحت محاصره و بمباران غزه نیست؛ جایی که میلیون‌ها نفر بی‌خانمان‌ شده‌اند، بیمارستان‌ها تخریب شده‌اند، غذا، آب و دارو نیست؛ و نرخ کشته‌شدگان اجتماعی بی‌سابقه است.

2. بیان همزمان مسئولیت‌ها: می‌توان گفت: «من هم برای عدالت در حق هم‌وطنانم در سیستان تلاش می‌کنم، و هم علیه جنایت در غزه سکوت نمی‌کنم. هر دو قابل جمعند.»

3.افشای ماهیت عملیات روانی: بزرگ‌نمایی مشکلات داخلی، بهانه‌ای برای بی‌تفاوتی نسبت به نسل‌کشی در غزه می‌شود. این بزرگ‌نمایی، بخشی از جنگ شناختی دشمن است، نه دغدغه‌ دلسوزانه.

4. تفکیک جایگاه حاکمیت و مردم؛ مردم می‌توانند در عین مطالبه‌گری، فریاد حق برای مردم مظلوم غزه هم باشند.

پی‌نوشت‌ها:

[1]. Israel’s Unit 8200: Cyber Warfare and Mass Surveillance

[2]. Why Israel wants to discredit Iran’s Palestine support

 

  • حجت الاسلام دکتر احمد منصوری ماتک

لینک کوتاه این صفحه:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *