فمینیسم واستحاله هویتی زن مسلمان ایرانی

تاریخچه فمینیسم ۴

فمینیسم واستحاله هویتی زن مسلمان ایرانی

زن، همواره به عنوان یکی ازعناصرحیاتی پس از انقلاب صنعتی مورد توجه سیاست­های استعماری بوده است. «فمینیسم» محصول عصر روشنگری در اروپاست و «اومانیسم» از بنیادی­ترین مبانی فکری بسیاری از فمینیست­ها محسوب می­شود. در عصر روشنگری اروپا، جریان­های فکری به وجود آمدند که به تدریج، صبغه اجتماعی وسیاسی به خود گرفتند و بیشتر این جریان­ها در صدد تخریب تفکر دینی بودند و آن را نوعی «تاریک‌گرایی» قلمداد می‌کردند. در نگاه فمینیسم، اصالت فرد شامل اصالت حقوق، خواسته­ها، غرایز و عقاید فرد است و از آن درجه از اهمیت برخوردار است که هیچ قانونی، قدرت سلب مشروعیت و یا ایجاد محدودیت آن را ندارد. نفی نهاد ازدواج و خانواده به عنوان «فحشای‌عمومی» و «عامل بدبختی زنان» در گفتار «سیمون دوبوار» (فمینیست لیبرال) و جایگزینی نظریه «زوج آزاد» و «همزیستی‌مشترک» ولی بدون هیچ‌گونه تعهد و مسئولیتی میان زن و مرد برای تامین آزادی مطلق زن و مرد و تصریح به سوسیالیسم جنسی، از پیامدهای پذیرش نگاه لیبرالیستی در اندیشه نظریه‌پردازان فمینیسم است. بنابراین، تحرکات فمینیست‌ها مبنی بر حذف نقش­های زنانه همچون مادری، همسری، قانونی شدن سقط جنین، شکل­گیری روابط بدون تعهد اخلاقی و قانونی، آزادی روابط جنسی در قالب برنامه­های حمایت از همجنس­گرایان، حمایت و تشویق خانواده­‌های تک سرپرست و تک والد و افزایش فرزندان نامشروع از دیگر معضلاتی است که منجر به فروپاشی خانواده می­شود. با نگاهی به تجربیات تاریخی غرب در سده­های اخیر متوجه می­شویم که چگونه ارزش­ها، سنت­ها و آداب و رسوم آنان، زیر چرخ­های نظام لیبرال و اومانیسم له شده است. از آن سو، دشمن برای استعمار و نیل به اهداف خود نیاز به حضور فیزیکی و سلاح ندارد، بلکه جامعه را با ساختارهای نرم فرهنگی در دست گرفته و به تدریج، افکار و نیات استعماری خود را حکم­فرما می­نماید: مادی‌گرایی و لذت‌محوری، مصرف­گرایی، تجمل­گرایی، زیباسازی و توجه بیش از اندازه به بدن به عنوان مشغله اصلی زندگی، ترویج شهوات جنسی و ارتباطات بی­رویه زن و مرد و دختر و پسر از موارد شایع در تعامل ناصحیح با رسانه است که می­توان آثار آن را بر رفتار و سبک افراد جامعه به ویژه دختران و زنان مشاهده نمود. در جریان اغتشاشات سال 1401 روزنامه انگلیسی «گاردین» نوشت: «اغتشاشات اخیر در ایران، نشان می­دهد نسلی نو در جامعه ایرانی ظهور کرده که انگاره­های سنتی سابق را به‌راحتی نمی­پذیرد و برای تغییر آن، دست به اغتشاشات گسترده می­زند.»

روشن است که برای مهار نمودن یک کشور و افسار زدن به دهنه آن و سوار شدن بر مرکبش، لازم است فرهنگ آن ملت، ضعیف شود. آن چیزی که ملت­ها را بی­دفاع کرده و در دست اجانب اسیر می­کند، از دست دادن هویت فرهنگی آن ملت است. این مهم، تنها با برهم خوردن بنیان خانواده به عنوان اصلی­ترین عنصر هویت‌بخش در جامعه محقق می­شود. مروری بر سخنرانی­ها و پیام­های رهبر معظم انقلاب امام خامنه­ای در سالیان اخیر به‌خوبی نشان می­دهد که رهبر انقلاب همپای توجه دیگر موضوعات کشور، نسبت به فرهنگ و خطراتی که آن را تهدید می­کند توجه ویژه­ای دارند. تاکید بر مفاهیمی نظیر«تهاجم دشمن، شبیخون فرهنگی، جنگ نرم فرهنگی» از سوی ایشان بدون هدف نبوده و بیانگر جدی بودن تهدیدات است. مطالبه رهبر انقلاب، نوسازی و ساختن دوباره فرهنگ منطبق بر مبنای معرفتی، اصول و عقاید اسلامی، بیان نگاه والا و انسانی اسلام به زن و حفظ کرامت او و سبک زندگی اصیل ایرانی به دور از غرب­زدگی است. ایشان در دیدار رییس جمهور فقید، شهید رئیسی و اعضای هیات دولت  سیزدهم در 06/06/1400، در توصیف بازسازی ساختار فرهنگی کشور از صفت «انقلابی» استفاده کردند و فرمودند: «حرکت انقلابی یعنی حرکتی خردمندانه و عاقلانه». ایشان مسئولیت مهمی را در این زمینه به دولت سیزدهم سپردند. الگوی زن انقلاب اسلامی که در بیان رهبری به نام «الگوی سوم زن» مورد تاکید گرفته است، فراتر از نگاه­های جنسی و جنسیتی و به‌دور از اندیشه­های رقابتی یا حذفی در مقابل مردان، زنان را در جایگاه متعالی و مقتدر قرار می­دهد و با جهان‌بینی الهی، زنان را انسان‌ساز و جامعه‌ساز می­داند. یکی از مهمترین الزامات تحقق الگوی سوم زنان در این حوزه، بازنگری سیاست‌ها و قوانین حوزه اشتغال زنان است، نتیجه چنین الگویی پیشگیری از آسیب­های فردی، خانوادگی و اجتماعی برآمده از اشتغال زنان است. لذا ضرورت بازسازی فرهنگ در حوزه حرکت فردی، خانوادگی و اجتماعی ضروری به‌نظر می­رسد این رسالت در وهله اول به‌عهده خود زنان است که جهادی بر مبنای تبیین را می­طلبد.

نویسنده: حوریه چراغچی (همکار پژوهشی مدرسه علم و دین)