در روزهای اخیر به ویژه پس از جنگ تحمیلی 12روزه رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران، یکی از تمثیلهای پرکاربرد در محتوای کانالها و صفحات آتئیستی فارسیزبان، تشبیه ایران به یک کشتارگاه است. در این روایت، مردم «گوسفند»، مدیران عالی کشور «قصاب» و ایران «سکوی فریب و قربانی» معرفی میشود. آنها ادعا میکنند پس از رفع تهدیدات خارجی، حاکمان به سرکوب مردم خود میپردازند؛ گویی هدف اصلی نه دشمن خارجی، بلکه کنترل و کشتار داخلی است. این روایت در ظاهر انتقادی، اما در باطن تحقیرآمیز، با هدف فروپاشی اعتماد عمومی و تضعیف انسجام ملی در برابر دشمنان خارجی طراحی شده است.
1- خطای شناختی تمثیل: مغالطه ترکیب و تعمیم ناروا
این تمثیل، با بهرهگیری از عناصر احساسی، از مغالطه ترکیب بهره میبرد؛ یعنی ویژگیهای منفی برخی تصمیمها یا خطاهای مدیریتی را به کل نظام و ملت تعمیم میدهد. این در حالی است که نه مردم ایران، تودههای منفعل و گوسفند هستند، نه مدیران کشور قصاب، و نه ایران کشتارگاه. چنین تمثیل و تشبیهی با واقعیت جامعهشناختی، تاریخی و دینی ملت ایران ناسازگار است.
2- تحقیر مردم ایران در گفتمان آتئیستی
یکی از نکات نگرانکننده در گفتمان برخی کانالهای آتئیستی، تحقیر مداوم و سیستماتیک مردم ایران است. آنان مردم را «تودههای گریهزده»، «فریبخورده»، یا «بیاراده» معرفی میکنند. در روانشناسی اجتماعی، این شیوه نوعی «برچسبزنی تودهستیز» محسوب میشود که به شکل خودتحقیری جمعی منجر میشود [1]
ریشه این تحقیر را میتوان در چند عامل یافت:
الف) شکست در اقناع فکری
بسیاری از گروههای آتئیستی، به دلیل ناتوانی در جذب بدنه اجتماعی، این ناکامی را به «نادانی مردم» نسبت میدهند. این نگاه، بیشتر از سر ضعف در اقناع و گفتوگوست تا واقعبینی.
ب) الگوبرداری از استعمار فکری
در دوران استعمار، ملتهای مسلمان با برچسب «قبیلهای» و «خرافهزده» مورد حمله قرار میگرفتند. اکنون همین الگو توسط برخی رسانههای فارسیزبان با ظاهر روشنفکرانه بازتولید میشود .
ج) فروپاشی سرمایه اجتماعی از طریق بیاعتمادی
تکرار چنین تمثیلهایی منجر به تضعیف سرمایه اجتماعی و فاصلهگذاری مردم از نظام میشود. این ترفند روانشناختی، از ابزارهای کلاسیک جنگ شناختی است[2].
د) جایگزینی نخبهگرایی سکولار به جای مردممحوری دینی
در تفکر دینی، مردم جایگاه محوری دارند: «الناس مسلطون علی اموالهم و انفسهم». اما در نگاه سکولار آتئیستی، مردم تنها زمانی پذیرفته میشوند که از دین جدا شده باشند.
3- جمهوری اسلامی؛ ساختار مقاومت و مردمباوری
در نقطه مقابل این هجمهها، جمهوری اسلامی ایران ساختاری دارد که بر پایه مشارکت مردمی و هویت دینی-ملی بنا شده است. حضور مردم در دفاع مقدس، انتخابات، راهپیماییها و رزمایشهای جهادی نمونههایی از این مشارکت است. همچنین، اصل ولایت فقیه بر پایه عقلانیت دینی و مشورت فقهی و عمومی استوار است؛ نه سلطه و سرکوب.
4- آموزههای اسلامی در نقد این تمثیل
قرآن میفرماید: «إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَکَمْتُم بَیْنَ النَّاسِ أَن تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ» (نساء: 58). حکومت دینی موظف به عدالت، رعایت کرامت مردم و دوری از ظلم است. بنابراین تشبیه رهبر و مدیران عالی جمهوری اسلامی به «قصاب»، نهتنها خلاف واقع، بلکه اتهامی ناروا و فاقد پشتوانه دینی و اخلاقی است.
نتیجهگیری
تمثیل ایران به کشتارگاه، تمثیلی تحریفشده و فریبآمیز است که هدف آن تضعیف اعتماد مردم، القای بیقدرتی، و گسست اجتماعی در برابر تهدیدات خارجی است. مقابله با این روایت، مستلزم ترکیبی از تحلیل عقلی، آگاهی دینی، و تبیین علمی واقعیتهای سیاسی و تاریخی جمهوری اسلامی ایران است. مردم ایران نه گوسفندند، نه فریبخورده؛ بلکه ملتی هستند که در بزنگاههای تاریخ، نقشآفرینی عقلانی، رشیدانه و مستقل داشتهاند.
منبع:
[1].Tajfel, H. & Turner, J. (1986). The social identity theory of intergroup behavior. In Psychology of Intergroup Relations.
[2].Nasr, Vali. (2016). The Shia Revival. NY: W.W. Norton : https://wwnorton.com/books/9780393329681
- حجت الاسلام دکتر احمد منصوری ماتک