نیم‌نگاهی به آتئیست‌های معاصر و ملحدان زمان امام صادق (علیه‌السلام)

امام صادق (علیه‌السلام) در دوران عمر شریف همواره با شخصیت‌هایی مواجه بودند که با افکار و اندیشه‌های گوناگون به هماوردی و مواجهه با ایشان می‌پرداختند. در یکی از این ملاقات‌ها که در کتاب کافی، احتجاج و بحار الانوار نیز از آن سخن به میان آمده، مناظره شخصی ماتریالیسم از مصر است که به غیر از طبیعت و ماده اعتقادی ندارد و با عینک حس‌گرایانه به همه چیز می‌نگرد و برای روش غیر حسی، ارزش معرفتی قائل نیست و مناسک اسلامی را به سخره می‌گیرد و در آنها تشکیک می‌کند. اینکه امام با بزرگواری و متانت و با استدلال از روش خودِ آن شخص ورود نموده و افقی فراتر از حواس را به او می‌نمایاند، بسیار خواندنی و شنیدنی است که در جای خود گزارش شده است.[1]
اما آنچه در این یادداشت کوتاه ارائه می‌شود، مشابهت جنس خداستیزی و دین‌ستیزی ملحدان جدید با قدیم است که وقتی مبانی و روش‌های آتئیست‌های دنیای معاصر ملاحظه می‌شود، در موارد بسیار، مبنای هستی‌شناختی خود را طبیعت و ماده‌گرایی و روش معرفتی‌شناختی خود را حس‌گرایی (پوزیتیویسم) قرار داده و با ادبیات جدیدی، ادعاهایی مشابه مدعیات ملحدان زمان امام صادق (علیه‌السلام) را تکرار می‌کنند؛ اینان تا بدانجا پیش رفته که «فرضیه خدا» را مطرح نموده؛ اینکه خدا یک فرضیه علمی است و هر فرضیه علمی باید در آزمایشگاه با ابزار حس و تجربه، راستی‌آزمایی شود که اگر خدا با محک تجربه ثابت شد، وجود دارد و اگر با حواس قابل رؤیت نبود، وجود ندارد!
نئوآتئیست‌ها به‌رغم ادعاهای مشابه مدعیات ملحدان قدیم، اما هرگز شجاعت و شهامت ملحدان قدیم را ندارند که بتوانند خود و یافته‌های ناقص خویش را به محک آزمون و مناظره قرار دهند، چه رسد به اینکه وقتی حقیقت روشن شد، گردن نهند! در دوران ما شخصیت‌هایی همچون «آنتونی فلو» اندک‌اند که با بیش از پنجاه سال مبارزه قوی با خداباوری، وقتی که با استدلال به حقیقت رسید، اگرچه ظاهرا متعبد به دین خاصی نشد اما اعتراف به وجود ناظم حکیم برای جهان هستی نمود و وجود خدا را پذیرفت.
بسی جای تأسف است که آتئیست‌هایی همچون ریچارد داوکینز به ترویج خداناباوری و دین‌ستیزی در قالبهای مختلف همچون کتاب و سخنرانی برای عموم مردم می‌پردازند. این افراد همچون ملحدان زمان امام صادق(علیه السلام) -که عموما- پیشینه دینداری داشته و بعد به کفر و الحاد گرایش یافته، اما آیا هرگز پذیرفته‌اند و حاضر شده‌اند مثل خداناباوران قدیم، رنج سفرهای طولانی و با مشقت را به جان بخرند و مثلا از مصر به مدینه‌ بیایند و امام را در مدینه نیابند و به مکه بروند و در آنجا به مناظره و گفتگو بپردازند؟! و آیا حاضر شده‌اند به جای این همه تبلیغات ناجوانمردانه بر علیه باورهای خداباوران و دینداران، اعلام آمادگی برای مناظره با اهلش ‌نمایند؟! بلکه مخاطب عوام را مخاطب خود قرار داده و به اغواگری می‌پردازند.
[1]. طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج، ترجمه جعفرى، تهران، چاپ اول، 1381 ش، ج2، ص 197.

گروه‌علمی نقدالحادجدید مؤسسه‌فرق و ادیان حق‌پژوهی

X