پاسخ به انتقادات یک فرد معلوم الحال به حضرت نوح

انتقاد به حضرت نوح (علیه السلام)
کلیپی از یک فرد معلوم الحال (که به اسم انتقاد، مدام در حال حمله به این و آن است) در حال انتشار است، که این‌بار حملات خود را متوجه یکی از انبیاء الهی کرده است!
خلاصه انتقادات او به حضرت نوح (علیه السلام) چنین است:
چرا حضرت نوح از قوم خود کناره کشید تا بر آنها عذاب نازل شود؟! اگر قوم یک پیامبری مستحق عذاب هم باشند، اما تا آن پیامبر خود را از آنان کنار نکشد، دچار عذاب نمی‌شوند! پس اینکه حضرت نوح حاضر شد قوم عذاب بشود خود خلاف رأفت پیغمبری هست!
چرا حال که قوم نوح گرفتار عذاب شدند، حضرت نوح برای قوم خود شفاعت نکرد و فقط برای پسر خودش طلب شفاعت کرد؟! مگر خون پسر نوح از بقیه امت رنگین‌تر بود؟!

 پاسخ
اگرچه نیازی نیست راجع به این فرد معلوم الحال که از حوزه علمیه نیز اخراج شده، توضیح بدهیم. وی ادعا می‌کند حوزه تحمل انتقادهای برحق او را نداشته است! اما با دیدن پاسخ شبهه اخیر این شخص اباحی‌گر، خواهیم یافت که انتقادهای وی در چه سطحی قرار دارد!اگر ایشان قصه حضرت نوح در قرآن را ملاحظه می‌کرد و اگر تنها دو سه آیه از قرآن را می‌خواند هم، این شبهه را ایراد نمی‌کرد، برای توضیح مطلب به نکات ذیل دقت کنید:
در رابطه با مسئله عذاب؛ اینطور نیست که عذاب بعد از کنار کشیدن و خسته شدن یک پیامبر رخ بدهد! بلکه قضیه کاملا برعکس است، عذاب زمانی رخ می‌دهد که از عالم بالا دو ابلاغ به پیامبر برسد: اول اینکه قوم تو دیگر ایمان نمیاورند و عذاب بر آنها حتمی شده است. دوم اینکه: تو و پیروانت از میان قوم بیرون بروید تا عذاب نازل بشود! چنانچه در داستان حضرت نوح ابلاغ شد که قوم تو دیگر ایمان نمی‌آورند و مقدر شده که عذاب بشوند: «و به نوح وحى شد كه از قوم تو جز كسانى كه [تاكنون] ايمان آورده‌اند، هرگز كسى ايمان نخواهد آورد؛ بنابراين از كارهايى كه همواره [بر ضد حق] انجام مى‌دادند، اندوهگين مباش. و با نظارت ما و [بر اساس] وحى ما كِشتى را بساز و با من دربارۀ كسانى كه ستم كرده اند، سخن مگو كه يقيناً آنان غرق شدنى هستند (سوره هود: آیات ۳۶ و ۳۷) و همینطور در ارتباط با دیگر انبیاء که آیات آن موجود است (ر.ک: سوره عنکبوت ۳۳). حتی طبق گزارش قرآن کریم، اگر پیامبری به‌رغم قطعی شدن عذاب بر قومش، قبل از ابلاغ دوم، از آنها فاصله بگیرد، مورد توبیخ قرار گرفته است! (ر.ک: داستان حضرت یونس در قرآن: انبیاء ۷۸). بنابراین طبق آیات فوق؛ اینطور نیست که حضرت نوح خودسرانه از قوم خود کناره گرفته باشد تا از این جهت به باد انتقاد گرفته شوند.

از آیات قرآن این‌طور به‌دست می‌آید که حضرت نوح تا قبل از قطعی شدن عذاب، همواره برای امت، طلب شفاعت و دعا و… می‌کرد، این‌طور نبوده که نسبت به آنها بی دغدغه بوده باشند. این واقعیت، از بخش پایانی آیه ۳۷ سوره هود که بالاتر هم اشاره شد، بدست می آید؛ خداوند می‌فرماید: کسی از ایشان دیگر ایمان نمی‌آورند و عذاب بر آنها تقدیر شده است. درباره آنها به حضرت می‌فرماید: و لا تخاطبنی … و تو هم دیگر راجع به اینها از من درخواست نکن! این یعنی تا قبل از نزول عذاب، حضرت نوح همواره درخواست شفاعت و… برای امت داشته است و سپس این‌چنین دستوری به ایشان داده شد!

اینکه چرا هنگام عذاب، مشخصا از بین جمعیت، برای پسرشان طلب نجات کرده و برای باقی چنین درخواستی ننمودن، به‌خاطر دو نکته بوده است: نکته نخست اینکه؛ عدم درخواست برای سایر امت بدین سبب بود که خود خداوند از قبل به ایشان دستور داده و فرموده بود: اینها دیگر ایمان نمی‌آورند و دیگر درباره‌شان از من طلبی نکن (ولاتخاطبنی… ). پس اگر انتقاد به پیامبر وارد است، به طریق اولی باید به خدا انتقاد کرد که چرا چنین دستوری به پیامبرش داده است!! آیا این شخص به خدا نیز انتقاد دارد؟! و اما نکته دوم؛ با نگاهی به آیات قرآن‌کریم در می‌یابیم که قبل از نزول عذاب، خداوند به حضرت نوح وعده داده بود که تو و اهل تو و مومنین نجات پیدا می‌کنید: [رويارويىِ نوح و قومش همچنان ادامه داشت] تا هنگامى كه فرمان ما فرا رسيد و تنور فوران كرد، گفتيم: از هر [نوع حيوانى] يك زوج دوتايى [يك نر و يك ماده] و نيز خاندانت و آنان را كه ايمان آورده اند، در كشتى سوار كن (سوره هود، آیه ۴۰). پس درخواست حضرت به سبب وعده خداوند مبنی بر نجات اهل بیت ایشان بود که فرمود پروردگارا این پسرم از اهل من است که وعده داده بودی! (سوره هود آیه۴۵) که بعد وحی نازل می‌شود [ماوعده نجات اهل تو را داده بودیم، اما] او از اهل تو نیست! در این باره امام رضا (علیه السلام) در تفسیر آیه می‌فرمایند؛ هرچند این فرد فرزند پیامبر بود، ولی به جهت کفر، انتساب او از پیامبر نفی شده است: «لقد كان ابنه و لكن لما عصى الله عز و جل نفاه عن أبيه»‏ (نورالثقلین ج۲ ص۳۷۰)

چنانچه مشهود است، با مشاهده چند آیه از قرآن واضح است که علت عذاب کنار کشیدن و خسته شدن پیامبر الهی نیست و همچنین دلیل درخواست شفاعت برای پسر خود و درخواست نکردن برای امت نیز، تبعیض بین فرزند و دیگر امت نبوده است.

سید مجتبی اخلاقی (همکار پژوهشی مدرسه علم و دین)