Search
Close this search box.

سلام و نورچه افرادی بهائیت رو به وجود آوردن اگر امکانش هست توضیح بدین ممنون از سایت خوبتون

پاسخ اجمالی

با سلام و تشکر از شما همراه عزیز

فردی به نام علی محمد شیرازی فرقه بابیت را به وجود آورد که بعد از گذشت چند سال فردی از پیروانش به نام حسینعلی نوری با استفاده از آموزه های علی محمد شیرازی فرقه بهائیت را پایه ریزی کرد.

پس از اقای حسینعلی نوری فرزندش عباس افندی و بعد از او نوه دختریش شووقی افندی رهبری بهائیان را به عهده گرفتند.

 

علی محمد شیرازی

متولد: اول محرم 1235ه-ق

القاب: باب، قائم، رب اعلی، نقطه اولی

ادعاها: ذکریت (مفسر قرآن)، باب امام زمان (نایب امام)، امام زمان، پیامبر جدید، ذات خدا

 

میرزا حسینعلی نوری

متولد: دوم محرم 1233 ه – ق

القاب: بهاء الله، جمال محبوب، شمس حقیقت

ادعاها: جانشین باب، پیامبر جدید، خدا، خدای خدایگان

 

عباس افندی

متولد: 1260 ه – ق

القاب: غصن اعظم، عبدالبهاء

ادعاها: جانشین و مبین آثار پدرش بهاء الله

 

شوقی افندی

متولد: 1314 ه-ق

القاب: شوقی ربانی ، ولی امر الله

ادعاها: جانشین پدربزرگ، اولین ولی امرالله در بهائیت

 

پاسخ تفصیلی

علی محمد شیرازی

علی محمد شیرازی در سن شش یا هشت سالگی در مدرسه قهوه اولیاء شیراز به مجلس درس شیخ محمد عابد که از شاگردان شیخ احمد احسائی بود رفت و آن جا با مکتب شیخیه آشنا گردید و همین آشناییت کافی بود که در حدود 20 سالگی و پس از سال ها فعالیت در شرکت خاندان یهودی ساسون به کربلا رفته و پای درس سید کاظم رشتی حاضر گردد وی پس از فوت سید کاظم رشتی خود را جانشین او معرفی کرد و توانست تعدادی از شاگردان استادش را به گرد خود جمع آورد.

علی محمد شیرازی در طول زندگی 31 ساله اش ادعاهای متعددی دارد که آقای عبدالحسین آیتی آن ها را اینگونه نقل می کند:

«این شخص (یعنی علی محمد باب) در سنه‌ی 1260 ه‍.ق ادعای ذکریت (یعنی مفسر قرآن بودن) کرد و در سال 1261 ه‍.ق ادعای بابیت کرد (یعنی نایب امام غایب بودن) و در سال 1262 ه‍‍‍.ق داعیه‌ی مهدویت کرد، در سال 1264 ه‍.ق داعیه‌ی ربوبیت کرد، در سال 1265 ه‍.ق داعیه‌ی الوهیت کرد و در سال 1266 ه‍.ق  تمام دعاوی خود را منکر شده، توبه کرد و توبه نامه‌ نزد ناصرالدین شاه فرستاد»

کشف الحیل 621

علی محمد شیرازی به مدت 6 سال انحرافاتی را در میان مریدان خود پایه گذاری نمود و ارشادات و توصیه های علما و حاکمان وقت، نیز نتوانست این جوان سبک مغز را از خیالبافی رها سازد.

وی که بخاطر ادعاهایش در شیراز حبس گردیده بود به اصفهان گریخته و آنجا توسط نیروهای حکومتی دستگیر و به تبریز و سپس زندان چهریق انتقال پیدا کرد.

او در نهایت با حکم حکومتی امیرکبیر به اعدام محکوم و در شهر تبریز تیرباران شد.

 

میرزا حسینعلی نوری (بهاء الله)

در سال 1260 ه-ق به بابیت پیوست، او در بسیاری از وقایع مهم از جمله اجتماع بابیان برای نجات علی محمد باب در بَدَشت، ترور ناصرالدین شاه و… نقش کلیدی داشت که این امور باعث بازداشت وی گردید؛ اما پس از مدتی با وساطت سفیر روسیه از زندان آزاد و به عراق پناهنده شد.

بهاء الله ابتدا خود را خدمتکار برادرش که جانشین باب بود می دانست، اما پس از مدتی ادعای جانشینی باب را مطرح کرد و با طرح این ادعا میان بابیان اختلافات بسیاری به وجود آورد و موجب شد نهایتا حسینعلی نوری (بهاء الله) و طرفدارانش (بهائیان) به فلسطین و یحیی نوری (صبح ازل) و طرفدارانش (ازلیان) به قبرس تبعید شوند.

وی نیز همچون علی محمد شیرازی ادعاهای گوناگونی مطرح نمود که ادعای رجعت امام حسین و حضرت عیسی و همچنین ادعای آوردن دین جدید و کتاب آسمانی به نام “اقدس” و همچنین ادعاهای خدایی و خدایِ خدایگان از جمله این موارد می باشد.

این مدعی دروغین پس از سال ها تلاش برای گمراه ساختن پیروانش، سرانجام در فلسطین فوت نمود و قبر او هم اکنون قبله گاه بهائیان به شمار می آید.

 

عباس افندی (عبدالبهاء)

با مرگ بهاءالله میان فرزندانش بر سر ریاست و جانشینی پدر اختلاف شدید افتاد.

پیروان عباس افندی و محمد علی افندی، دیگری را به دستبرد در وصیت نامه پدر محکوم کردند و منجر به بروز اختلافات گسترده ای میان پیروان بهائیت شدند. پس از این اختلافات پیروان عباس افندی به «ثابتین» و پیروان برادرانش به «ناقضین» ملقب شدند.

با بروز اختلافات و درگیری های متعدد در حکومت عثمانی، محدودیت های بهائیان و از جمله عبدالبهاء برطرف شد وی در سال 1328 ه-ق به کشور های مختلف افریقایی و اروپایی و امریکایی سفر کرد.

در این ایام عبدالبهاء تعالیمی را که هم اکنون بهائیان به آن ها معتقد هستند به عنوان آموزه های پدرش مطرح ساخت.

عباس افندی پس از سال ها تلاش جهت پنهان سازی اشتباهات پدر و رفع نواقص ادعاهای باب و بهاء و تلاش برای هموار سازی مسیر اشغال فلسطین جهت سکونت صهیونیست ها و دریافت نشان سِر از بریتانیا، بالاخره در سال 1340 هجری قمری فوت کرد و در کوه کرمل جنب مقبره دروغین علی محمد شیرازی که خودش آن را بنا کرده بود دفن گردید.

 

شوقی افندی (ولی امرالله)

عباس افندی دارای فرزند پسر نشد، لذا نوه دختری او با نام شوقی افندی را به جانشینی برگزید و درمورد او اینگونه گفت:

«اوست (شوقی) ولی امر الله بعد از عبدالبهاء و جمیع افنان و ایادی و احبای الهی باید اطاعت او نمایند و توجه به او کنند من عصی امره فقد عصی الله و اعرض عنه اعرض الله و من انکره فقد انکر الحق این کلمات را مبادا کسی تأویل کند.»

دیانت بهائی 84

علی رغم وصیت عباس افندی اما باز هم اختلافات بسیاری میان بهائیان برای تصاحب رهبری این فرقه به وجود آمد که شوقی افندی پیروز این جدال ها بود و توانست در دوران ریاستش بر بهائیان در صدور، توسعه و بنیان نظم اداری فرقه بهائیت در قالب تشکیلات ملی و محلی، نقش بسیاری داشته است.

او همچنین نقشه های چند ساله نیز که در راستای پیشبرد اهداف بهائیان طراحی شده بود در آمریکا و اروپا به اجرا در آورد.

وی در سال 1336 هجری شمسی زمانی که به انگلستان رفته بود در گذشت و در لندن دفن گردید؛ عده ای می گویند وی با دسیسه همسرش روحیه مکسول امریکایی که بعد از او نقش بسزائی در رهبری فرقه داشت به قتل رسیده است.

آخرین سئوالات و شبهات

آخرین مطالب علمی

آخرین اخبار

پستی پیدا نشد

تولیدات چند رسانه ای