پاسخ اجمالی:
در احادیث بویژه بر انکار بهشت و دوزخ اخروی به عنوان عامل اصلی تکفیرِ اهل تناسخ تأکید شده است.
از جمله آیاتی که در قرآن کریم با تناسخ در تضاد می باشد این آیات است که می فرماید:« حَتىَّ إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبّ ارْجِعُونِ*لَعَلىّ أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ کلاَّ إِنَّهَا کلَمَهٌ هُوَ قَائلُهَا وَ مِن وَرَائهِم بَرْزَخٌ إِلىَ یَوْمِ یُبْعَثُون» ترجمه: آنها همچنان به راه غلط خود ادامه می دهند) تا زمانی که مرگ یکی از آن ها فرا می رسد می گوید: پروردگارا مرا بازگردان. باشد که در آنچه ترک کرده ام عمل صالح انجام دهم. حاشا که بازگردد، همانا سخنی که او می گوید و هیچ فایده ای ندارد. از پس سرشان برزخ است تا روزی که برانگیخته شوند.
پاسخ تفصیلی:
برهانی که در ذیل می آید همه انواع آن را در برمیگیرد و اختصاص به نوع خاصی از تناسخ ندارد.
بطلان اجتماع دو نفس در یک بدن: هرگاه بدن صلاحیت و استعداد کامل برای حدوث نفس پیدا بکند، بدون تأخیر نفس شایستهای از طرف مبدء متعال و فیّاض بر وی افاضه میشود. پس اگر نفس بدن دیگری بر آن تعلق بگیرد، لازم میآید بای یک بدن دو نفس باشد، و این باطل است. زیرا اولاً: تشخص هر فرد وابسته به نفس و روح آن است و فرض دو نفس برای یک شخص به معنای فرض دو ذات و دو جود برای یک وجود و یک ذات باشد و ثانیاً: هر کس به روشنی در مییابد که یک بدن در ذات خود یک نفس بیشتر ندارد. وگرنه آثار مختلف آن دو آشکار میگردید.(۱)
در احادیث و روایات شیعی به عقاید اهل تناسخ اشاره شده و اعتقاد به آن بشدت محکوم شده است.(۲)
اهل سنت نیز اعتقاد به تناسخ را منجر به تکفیر شمردهاند.(۳)
در احادیث بویژه بر انکار بهشت و دوزخ اخروی به عنوان عامل اصلی تکفیرِ اهل تناسخ تأکید شده است(۴)
از جمله آیاتی که در قرآن کریم با تناسخ در تضاد می باشد این آیات است که می فرماید:« حَتىَّ إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبّ ارْجِعُونِ*لَعَلىّ أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ کلاَّ إِنَّهَا کلَمَهٌ هُوَ قَائلُهَا وَ مِن وَرَائهِم بَرْزَخٌ إِلىَ یَوْمِ یُبْعَثُون» ترجمه: آنها همچنان به راه غلط خود ادامه می دهند) تا زمانی که مرگ یکی از آن ها فرا می رسد می گوید: پروردگارا مرا بازگردان. باشد که در آنچه ترک کرده ام عمل صالح انجام دهم. حاشا که بازگردد، همانا سخنی که او می گوید و هیچ فایده ای ندارد. از پس سرشان برزخ است تا روزی که برانگیخته شوند.(۵)
فرقه های معتقد به تناسخ:
در میان فرقه های منسوب به مسلمانان: نخستین معتقدان به تناسخ در میان مسلمانان، غُلات هستند که تناسخ را بیشتر به معنای خاصِ انتقالِ روح الاهی در ائمه در نظر داشته اند.
فرقه های مختلفِ منشعب از اینان، مثل حارثیه و حربیه و بَیانیه، و دیگر فرقه های غلات، مثل خَطّابیه و راوندیه و جناحیه و مُخَمَّسه و عَلبائیه، نیز به تناسخ روح الاهی در امام خود اعتقاد داشته اند(۶)
همچنین نُصَیریه و دروزیه (دو فرقه منسوب به شیعه که از قرون اولیه اسلامی به وجود آمده اند) به تناسخ معتقدند. دروزیان معتقدند نفس پس از مرگ به بدن دیگری منتقل می شود زیرا بدن چیزی جز پیراهن (قمیص) نفس نیست . اصطلاح تقمّص به جای تناسخ از اینجا پیدا شده است. دروزیان انتقال نفس انسان به بدن حیوان را نپذیرفته اند(۷)
ظاهراً با شروع طغیانهای قومی بر ضد حکومت های اموی و عباسی، عقیده به تناسخ رواج وسیعی یافت. پیروان ابومسلمِ خراسانی و مقنّع و بابک خرّمدین، همچون بسیاری از فرقه های شورشی غلات، معتقد به تناسخ شمرده شده اند. (۸)
در دوره های متأخر، فرقه های جعلی و التقاطی معمولاً به تناسخ معتقد بوده اند، از جمله یزیدیان، آذر کیوانیان، نقطویان، پسیخانیان و اهل حق (۹) در آثار کلامی و تاریخی از تناسخیانِ دیگر ادیان نیز یاد شده است. ابوریحان بیرونی در تحقیق ماللهند (۱۰)، به ظرافت و دقت، فرقه های مختلف تناسخی در هند و انواع آرایشان را بر شمرده است.
از دیگرایینها و گروهها، از حرانیان، دیصانیه، کینونیه، صیامیه و مزدکیان نام بردهاند(۱۱)
عمده فرقه ها و عرفانهای نوظهور که عمدتا ریشه شرقی و هندوئی دارند ، عقیده به تناسخ یکی از اصول اصلی اعتقادیشان می باشد. (۱۲)
منابعی دیگر برای مطالعه بیشتر:
۱- معادشناسی در پرتو کتاب و سنت و عقل، استاد سبحانی.
۲- شرح منظومه فارسی، ج ۳، زیدالدین زاهدی.
۳-حقیقت روح، احمد زمردیان.
۴-منشور جاوید، ج ۹، استاد سبحانی.
پی نوشت ها:
۱- اسفار، پیشین، ج ۹، ص ۱۰ .
۲-ر.ک : احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۴۴ـ۳۴۵، چاپ محمدباقر موسوی خرسان، بیروت ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
۳-ابن حزم، المحلّی، چاپ احمد محمد شاکر، بیروت: دارالجیل، ج۱، ص۲۶
۴-ر.ک: علامه مجلسی، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، ۱۴۰۴هـ.ق، ج ۲۵، ص ۱۳۶ و ج ۵۳، ص ۱۳۰.
۵-مومنون (۳۳)، آیات ۹۹ – ۱۰۰.
۶-بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، قاهره، ۱۳۶۷ق، ص ۲۷۲ـ۲۷۳.
۷-نجلا ابوعزالدین، الدروز فی التاریخ، بیروت ، ۱۹۹۰م، ج۱، ص۱۴۶ـ۱۴۷
۸-اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح، قاهره ۱۳۷۶، ذیل «خرم»،
۹-کیخسرو اسفندیار، دبستان مذاهب، چاپ رحیم رضازاده ملک، تهران ۱۳۶۲ ش، ج۱، ص۲۷۵ـ۲۷۶.
۱۰-بیرونی، ابوریحان، تحقیق ماللهند، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۷ق ، ص ۳۸ـ۴۴
۱۱-ابوحاتم رازی، کتاب الاصلاح، چاپ حسن مینوچهر، تهران ۱۳۷۷ ش، ج۱، ص۱۵۹.
۱۲-ر.ک: عبدالحسین خسروه پناه، جریان شناسی ضد فرهنگها، نشر تعلیم و تربیت اسلامی، ۱۳۹۰ هـ.ش، ص ۲۳۰.